کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حشرهویسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
Insecta 2
حشرهویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از ششپاوندان که یک جفت چشم مرکب و سه جفت پا و دو جفت بال بر روی سینه دارند و تنفس آنها ازطریق لولۀ پوستکی تنفسی (trachea) انجام میشود؛ مجاری دفع و یاختههای جنسی آنها در انتهای شکم و قطعات دهانی آنها بیرون از دهان قرار دارد
-
واژههای مشابه
-
حشره
واژگان مترادف و متضاد
هامه
-
حشره
فرهنگ فارسی معین
(حَ شَ رَ یا رِ) [ ع . حشرة ] (اِ.) یک فرد از ردة حشرات .
-
حشرة
لغتنامه دهخدا
حشرة. [ ح َ ش َ رَ ](ع اِ) هر جنبنده ٔ خرد از پرنده و رونده و خزنده . جنبنده ٔ خرد. خرده جانور. جانور خزنده و گزنده یا جانور ریزه ٔ زمینی . (منتهی الارب ). خستر. خرفسر. هامه . ج ،حشر، حشرات . || پوستی که ملاصق دانه بوده . || تمام شکار یا بهره ٔ نفیس ...
-
حشرة
دیکشنری عربی به فارسی
حشره , کرم خوراک (مثل کرم پنير و غيره) , کرم ريز , عنکبوت , کارتنه , جمنده
-
حشره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حشرَة، جمع: حَشَرات] (زیستشناسی) hašare هریک از جانوران بندپا با سر، سینه، شکم، و معمولاً بال و شاخک.
-
حشره
دیکشنری فارسی به عربی
حشرة
-
حشره
واژهنامه آزاد
مای. تویی پهلوان جهان کدخدای / به فرمان تو مرغ و ماهی و مای (فردوسی).
-
Turbellaria
موجکویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از پهنکرمتباران دارای بدن نرم و پهن با روپوست مژهدار شامل میلهواره (rhabdites) و یاختههای ترشحکننده؛ دهان این جانوران معمولاً در سطح شکم و در مواردی نزدیک به مرکز بدن است
-
Calcarea, Calcispongea
آهکویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از روزنکتباران دریازی که استخوانبندی آهکی دارند و شامل اسفنجهایی میشوند که سه نوع مجرای آبی و سوزنههای (spicules) سهشاخه یا چهارشاخه دارند
-
Ostracoda
زرهویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از سختپوستوندان که اعضای آن بهطور گسترده در دریاها و آبهای شیرین زندگی میکنند؛ کل بدن آنها در درون کاسهای (carapace) دوکفهای و کروی یا بیضوی قرار گرفته که لایۀ بیرونی آن از کلسیمکربنات پوشیده شده است
-
Merostomata
پاردهانویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از گیرهوندان شامل خرچنگهای نعلاسبی و عقربهای آبی که طول برخی از آنها به سه متر میرسد؛ اعضای این رده از دورۀ اردویسین(Ordivician) تا پایان دوران اول زندگی میکردند
-
Bivalvia
دوکفهویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از نرمتنتباران که دارای جُبۀ (mantle) دوقسمتی و دو عدد لاکۀ (shell) جانبی با لولای پشتی (dorsal hinge) و اندازه و شکل متغیر هستند؛ سر این جانوران بسیار کوچک و فاقد سوهانک (radula) است متـ . تبرپاویسان Pelecypoda، تیغهآبششو...
-
Arachnida, Amblypygi, Palpigradi, Uropygi
عنکبوتویسان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جانورشناسی] ردهای از گیرهوندان که دارای سرسینه و شکم بندبند یا بدون بند هستند که اندامهای تولیدمثل و تنفسی در آن قرار دارد؛ اندامهای تنفسی آنها بهصورت لولۀ پوستکی تنفسی (trachea) و ششهای کتابی (book lungs) است؛ سرسینه دارای یک جفت گیره (chel...