کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حس باصرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حَس ،حسی
لهجه و گویش تهرانی
مخفف حسن
-
حِس،هس
لهجه و گویش تهرانی
نا
-
حس آمیزی
واژهنامه آزاد
hes, amizi در اصطلاح ادبی، به کار بردن حس یا محسوسی است در حوزه ی حس یا محسوس دیگر، یا درآمیختن حواس با یکدیگر؛ مانند:جوابِ تلخ می زیبد لبِ لعل شکرخا را. شاعر "جواب" را که شنیدنی است از رهگذر خیال، در حوزه ی حس چشایی به کار برده است [تلخ را به آن نسب...
-
بی حس
واژهنامه آزاد
سِر.
-
اتاق حس
واژهنامه آزاد
اتاقی در حوزۀ توان بخشی معلولین یا به عبارت دقیق تر، در بخش کاردرمانی ذهنی.
-
والوچ پادهمحس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← والوچ عصب پادهمحس
-
parasympathomimetic
والوچ عصب پادهمحس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. ایجاد اثراتی شبیه به تحریک عصب پادهمحس در اندام 2. عاملی که اثراتی شبیه به اثرات تحریک اعصاب پادهمحس ایجاد کند متـ . والوچ پادهمحس
-
sympathomimetic
والوچ عصب همحس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] 1. تقلید اثرات رشتههای پسعقدهای آدرنرژیک (adrenergic) دستگاه همحسی 2. عاملی که اثراتی مشابه با رشتههای پسعقدهای همحس ایجاد میکند متـ . والوچ همحس
-
والوچ همحس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← والوچ عصب همحس
-
sympathectomy
همحسبَرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] عمل برداشتن عصب همحس
-
parasympathetic nerve, parasympathetic nervous system
عصب پادهمحس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یکی از دو شاخۀ اعصاب خودفرمان که اَستیلکولین (acetylcholine) ترشح میکند و باعث کاهش ضربان قلب و پایین آمدن فشار خون میشود متـ . پادهمحس
-
sympathetic nerve
عصب همحس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] یکی از دو شاخۀ اعصاب خودفرمان که نوراپینفرین (norepinephrine) ترشح میکند و باعث افزایش ضربان قلب و بالا رفتن فشار خون میشود متـ . همحس
-
sympathetic iridoplegia
عنبیهفلجی همحس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] نارسایی در اتساع عنبیه در هنگام تحریک پوست
-
فاقد حس تشخیص
دیکشنری فارسی به عربی
احمق
-
بی حس کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اذهل , خدر , صلب