کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
sensory potential, sensory nerve action potential, SNAP, compound sensory nerve action otential
پتانسیل حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] پتانسیل کُنش ثبتشده پس از تحریک یک عصب حسی یا شاخۀ حسی عصب مختلط
-
sensory-specific satiety
سیری حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] کاهش یافتن لذت از غذا در حین مصرف آن
-
sensory presbycusis
پیرگوشی حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شنواییشناسی] پیرگوشی ناشی از فقدان یاختههای مویی در اندام کورتی
-
sensory extinction
خاموشی حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ناتوانی در درک محرکهای حسی یک ناحیه از بدن، وقتی که دو ناحیه بهطور همزمان به شیوهای واحد تحریک میشوند
-
sensory properties, organoleptic properties
خواص حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خواصی که اندامهای حسی تشخیص میدهند
-
sensory neuron
عصب حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] عصب آوَرانی (afferent) که پیامهای حسی را به سوی دستگاه عصبی مرکزی هدایت میکند
-
روح حسی
لغتنامه دهخدا
روح حسی . [ ح ِ ح ِس ْ سی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جنبه ٔ ادراک حسی روح است . و رجوع به مصنفات باباافضل ج 1 رساله ٔ 1 ص 31 شود.
-
افق حسی
لغتنامه دهخدا
افق حسی . [ اُ ف ُ ق ِ ح ِس ْ سی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دایره ایست که بدیدار مردم گرد بر گردزمین است . ابوریحان گوید: افق دو گونه است یکی حسی و دیگر حقیقی ؛ اما حسی آن دایره است که از قبه ٔ آسمان بزمین همی رسد و همچون دایره ای باشد گرد برگرد مردم ...
-
حسی کباب
لغتنامه دهخدا
حسی کباب . [ح ِ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ).
-
حسی کوه
لغتنامه دهخدا
حسی کوه . [ ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اشکور پائین ، بخش رودسر شهرستان لاهیجان ، 57هزارگزی جنوب رودسر، 6هزارگزی شوئیل . سکنه ٔ آن 30 تن . محصول عمده ٔ آن مختصر فندق و غلات دیمی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
حسی مزعف
لغتنامه دهخدا
حسی مزعف . [ ح ِ م ُ ع َ ] (اِ مرکب ) چاهک شوراب . غدیری که آبش شیرین نیست . و در لغت «حِسی و حَسی و حَسی ̍ سهل من الارض یستنقع فیه الماء و قیل : غلظ فوقه رمل یجمح ماء المطر» آمده است . (اقرب الموارد).
-
حسی الغمیم
لغتنامه دهخدا
حسی الغمیم . [ ح ِ س ْ یُل ْ غ َ ] (اِخ ) نام موضعی است . (معجم البلدان ). رجوع به غمیم الحساء شود.
-
حسی المریرة
لغتنامه دهخدا
حسی المریرة. [ ح ِ س ْ یُل ْ م ُ رَ رَ ](اِخ ) نام موضعی است در شعر عرب . (معجم البلدان ).
-
حسی المصرد
لغتنامه دهخدا
حسی المصرد. [ ح ِ س ْ یُل ْ م ُ ص َرْ رِ ] (اِخ ) نام جایی است که در شعر عرب آمده است . (معجم البلدان ).
-
sensory adaptation
انطباق حسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کاهش پاسخدهندگی گیرنده یا دستگاه حسی به دنبال تحریک طولانیمدت