کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسین فارسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حسین زائی
لغتنامه دهخدا
حسین زائی . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دلاور بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. واقع در 23هزارگزی شمال باختری دشتیاری و کنار راه مالرو فهرج به قصرقند. ناحیه ای است واقع در جلگه ، گرمسیر مالاریائی . دارای 250 تن سکنه میباشد. بلوچی زبانند. از بارا...
-
حسین زاید
لغتنامه دهخدا
حسین زاید. [ ح ُ س َ ن ِ ءِ ] (اِخ ) ازهری فلکی منجم . او راست : «المطلع السعید فی حسابات الکواکب علی الرصد الجدید» که در قاهره 1304 هَ . ق . در حیات مؤلف چاپ شده است . (معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ).
-
حسین فاطمی
لغتنامه دهخدا
حسین فاطمی . [ ح ُ س َ ن ِ طِ ] (اِخ ) (دکتر...) وزیرامور خارجه ٔ ایران در زمان حکومت ملی کننده ٔ صنعت نفت بود، و پس از سقوط این دولت و تشکیل کنسرسیوم تیرباران شد. رجوع به کلمه ٔ مصدق در همین لغت نامه شود.
-
حسین قلی
لغتنامه دهخدا
حسین قلی . [ ح ُ س َ ق ُ ] (اِخ ) ابن علیخان متخلص به عاشقی . رجوع به هندی و هدیة العارفین ج 1 ص 329 شود.
-
حسین قلیخانی
لغتنامه دهخدا
حسین قلیخانی . [ ح ُ س َ ق ُ ] (ص نسبی ) منسوب به حسین قلیخان . || (حامص ) کنایت از هرج و مرج و فوضی است . گویند بدان دلیل که در روزگار حسین قلیخان ابوغداره امور فوضی بوده است چنین شهرتی بوجود آمده است .
-
حسین کلابی
لغتنامه دهخدا
حسین کلابی . [ ح ُ س َ ن ِ ک ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن ولیدبن عثمان بن جعفر کلابی معروف به ابن ابی الزلازل شاعر لغت شناس عرب . او راست : «انواع الاسجاع ». وی در رمضان 354 هَ . ق . 965/ م . درگذشت . (معجم المؤلفین ازالوافی بالوفیات ج 11 ص 89) (معجم...
-
حسین کندی
لغتنامه دهخدا
حسین کندی . [ ح ُ س َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ورگهان بخش هوراند شهرستان اهر. واقع در 29500گزی جنوب خاوری هوراند و 16هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی معتدل . دارای 66 تن سکنه میباشد. ترکی زبانند. از رودخانه ٔ کجرود و چشمه مشرو...
-
حسین کوه
لغتنامه دهخدا
حسین کوه . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان فومن . واقع در پنج هزارگزی جنوب باختری فومن . ناحیه ای است واقع در جلگه . معتدل مرطوب مالاریائی . دارای 60 تن سکنه میباشد. طالشی زبانند. از کشت رودخان مشروب میشود. اهالی به ذغا...
-
حسین کوه
لغتنامه دهخدا
حسین کوه . [ ح ُ س ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان خدابنده لو بخش قیدار شهرستان زنجان . 26هزارگزی جنوب قیدار، 6هزارگزی راه مالرو عمومی . کوهستانی . سردسیر. سکنه 884 تن . زبان ترکی . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، بنشن ، قلمستان . شغل اهالی زراعت ، ق...
-
حسین نقاش
لغتنامه دهخدا
حسین نقاش . [ ح ُ س َ ن ِ ن َق ْ قا ] (اِخ ) حسام الدین تبریزی مدرس . در تبریز متولد شد و در قسطنطنیه در 964 هَ . ق . / 1557 م . درگذشت . او راست : شرح قصیده ٔ برده . (معجم المؤلفین از شقایق النعمانیة ج 2 ص 138).
-
حسین رمزی
لغتنامه دهخدا
حسین رمزی . [ ح ُ س َ رَ ] (اِخ ) پزشک مصری . درگذشته ٔ 1312 هَ . ق . او راست : حفظ صحة المتزوج و العارب . (معجم المؤلفین ).
-
حسین رومی
لغتنامه دهخدا
حسین رومی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن عباس قسطنطینی حنفی واعظ جامع حاج اوحد.در 1105 هَ . ق . / 1694 م . درگذشته است و مؤلفاتی دارد. (معجم المؤلفین از هدیة العارفین ج 1 ص 324).
-
حسین رومی
لغتنامه دهخدا
حسین رومی . [ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان حنفی ملقب به حسام الدین در شهر بروسه تدریس میکرد و همانجا در 926 هَ . ق . / 1520 م . درگذشت . تألیفاتی دارد که در معجم المؤلفین یاد شده است . (معجم المؤلفین از شذرات الذهب ج 8 ص 97) (شقائق نعمانیه ج...
-
حسین زاغونی
لغتنامه دهخدا
حسین زاغونی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن حسین بن علی بن یعقوب مروزی ازدی مکنی به ابوعبداﷲ. محدث ، لغت شناس و حافظ است . میان سالهای 470 و 480 هَ . ق . متولد شد و در 12 جمادی الاَّخرة 559 هَ . ق . / 1164 م . درگذشت . (معجم المؤلفین از تذکرة ال...
-
حسین زبدانی
لغتنامه دهخدا
حسین زبدانی . [ ح ُ س َ ن ِ زِ ] (اِخ ) شیرازی لغوی ضریر. او راست : «شرح مقامات حریری ». وی در 695 هَ .ق . زنده بود. (معجم المؤلفین از ایضاح المکنون ).