کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسین آباد میش مست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسین آباد میش مست
لغتنامه دهخدا
حسین آباد میش مست . [ ح ُ س َ دِ ش ِ م َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قنوات بخش حومه ٔ شهرستان قم واقع در 40هزارگزی جنوب خاور قم و 5هزارگزی راه آهن شوسه قم به کاشان . معتدل . دارای 700 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود و نیز 5 قنات مخر...
-
واژههای مشابه
-
کلاته حسین
لغتنامه دهخدا
کلاته حسین . [ ک َ ت ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در دامنه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
کلاته حسین
لغتنامه دهخدا
کلاته حسین . [ ک َ ت ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند. محلی کوهستانی و گرم سیر است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
امینحسین
فرهنگ نامها
(تلفظ: amin hoseyn) (عربی) از نامهای مرکب ، ← امین و حسین .
-
حسینمهدی
فرهنگ نامها
(تلفظ: hoseyn mahdi) (عربی) از نامهای مرکب مردان ، ← حسین و مهدی .
-
غلام حسین
فرهنگ نامها
(تلفظ: qolām hoseyn) (عربی) ] غلام = (به مجاز) ارادتمند و فرمان بردار + حسین [ ، ارادتمند و فرمان بردار حسین ] منظور امام حسین (ع)[.
-
طهحسین
فرهنگ نامها
(تلفظ: tāhā hoseyn) (عربی) (در اعلام) ادیب و محقق مصری که از آثار مشهور او ' الایام ' (روزها) است که به زبانهای انگلیسی ، آلمانی ، ایتالیایی اسپانیایی ، روسی ، فارسی ، چینی و غیره ترجمه شده .
-
زمین حسین
لغتنامه دهخدا
زمین حسین . [ زَ ح ُ س َ ] (اِخ ) دیه مرکزی دهستان بهرآسمان است که در بخش ساردوئیه ٔ شهرستان جیرفت واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
سلطان حسین
لغتنامه دهخدا
سلطان حسین . [ س ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) صفوی رجوع به حسین صفوی شود.
-
طه حسین
لغتنامه دهخدا
طه حسین . [ طا ها ح ُس َ ] (اِخ ) (دکتر) در 14 نوامبر 1889 م . در ماقاقا (مصر علیا) متولد شده است . در سن سه سالگی به بیماری تورّم چشم مبتلا گردیده و نابینا گشته است . تحصیلات ابتدائی او در مدرسه ٔ دهکده برای فراگرفتن قرآن آغاز گردید. در سال 1902 پدر...
-
غوچ حسین
لغتنامه دهخدا
غوچ حسین . [ غ ُ ح ُ س َ ] (اِخ ) پسر امیر حسن ایلکانی و نواده ٔ امیر چوپان که به دست سلیمان خان کشته شد. رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی تألیف حافظ ابرو ج 1 ص 135 و تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 30 شود.
-
ینگ حسین
لغتنامه دهخدا
ینگ حسین . [ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 54000گزی شمال خاوری الیگودرز، کنار راه مالرو شفیعآباد به داراشوب ، با 138تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ...
-
یال حسین
لغتنامه دهخدا
یال حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جرگلان بخش مانه ٔ شهرستان بجنورد واقع در 32000 گزی شمال باختری مانه . دارای 105 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جسر حسین
لغتنامه دهخدا
جسر حسین . [ ج ِ رِ ح ُ س َ ] (اِخ ) نام محلی یا پلی به اصفهان . در ترجمه ٔ محاسن در ذکر متنزهات اصفهان آمده : قصر خصیب موضوع بر طرف جسر حسین ،... سایر ابنیه ٔ علیه و اماکن سنیه که وصف کمال آن در شرح نمی آید. و ابوسعید رستمی در وصف اصفهان گوید : سقی ...