کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حسین
معنی
(حُ سَ یا س ِ) [ ع . ] (ص .) مصغر حسن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسین
فرهنگ نامها
(تلفظ: hoseyn) (عربی) خوب ، نیکو ؛ (در اعلام) امام سوم شیعیان و پسر علی ابن ابیطالب (ع) از حضرت فاطمه(س) .
-
حسین
فرهنگ فارسی معین
(حُ سَ یا س ِ) [ ع . ] (ص .) مصغر حسن .
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح َ ] (ع ص ) صاحب جمال . حَسَن .
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم تفلیسی . رجوع به حبیش تفلیسی و مقدمه ٔ این لغتنامه شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم دلویه ابوسهل مدینی ، محدث اصفهانی است . (ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 280).
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم غواص مکنی به ابومنصور سنجری سجزی . رجوع به حسین سنجری و کشف الظنون در ذیل «عیون التفاسیر» شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن احمد. رجوع به حسین نطنزی شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن حمزه بن خلیل . شرحی بر قصیده ٔ ابن سینا در نفس و روح و «اللاَّلی » و «غایةالامانی » در شرح تصریف عزی زنجانی دارد که در رمضان 1000 هَ . ق . نگاشته است . (هدیة العارفین ج 1 ص 320) (کشف الظنون ).
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن خلیل مغلوی حسام الدین . او راست : شرح ارجوزه ٔ سیوطی موسوم به التثبیت عند التبییت . (کشف الظنون ج 1 ص 344 چ استانبول ).
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن زولاق . متوفی در 387 هَ . ق . رجوع به ابن زولاق در همین لغت نامه و به کشف الظنون شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن معصوم . رجوع به حسین قزوینی شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوالرکب . رجوع به حسین بن قاضی عسکر شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوالزلال . رجوع به حسین کلابی بن عبدالرحیم شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر فخرالدین اشعری مکنی به ابوالمکارم و ملقب به عین الملک ممدوح محمد کاتب بلخی است . رجوع به فهرست لباب الالباب ج 2 چ اروپا شود.
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن ابوبکر نحوی . رجوع به اسکندری شود.