کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسوس
لغتنامه دهخدا
حسوس . [ ح َ ] (ع اِ) قحطسال . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
حصوص
لغتنامه دهخدا
حصوص . [ ح ُ ] (اِخ ) شهری نزدیک مصیصة در خاور جیحان بوده که هشام بن عبدالملک خندق آنرا بساخته . (معجم البلدان ).
-
حصوص
لغتنامه دهخدا
حصوص . [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حُص .
-
حثوث
لغتنامه دهخدا
حثوث . [ ح َث ْ ] (ع ص ) حثیث . سریع. شتاب . تند. مقابل بطی ٔ. (منتهی الارب ).