کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسنعلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حسنعلی ده
لغتنامه دهخدا
حسنعلی ده . [ ح َ س َ ع َ دِ ] (اِخ ) دهی جزو دهستان رودنبه بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در 36هزارگزی شمال خاوری لاهیجان و 24هزارگزی رودنبه . جلگه و مرطوب است . 627 تن سکنه ٔ گیلکی فارسی زبان دارد. آب آن ازحشمت رود و سفیدرود و محصول آن برنج ، ابریشم ، ک...
-
حسنعلی کندی
لغتنامه دهخدا
حسنعلی کندی . [ ح َ س َ ع َ] (اِخ ) دهی است از دهستان دبجوبجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل در 18هزارگزی باختر اردبیل و 15 هزارگزی شوسه ٔ مشکین به اردبیل . کوهستانی و معتدل است . 53 تن سکنه ٔ شیعه ٔ ترک زبان دارد. آب آن از چشمه و رود و محصول آن غلات ، حب...
-
قشلاق حسنعلی کدخدالو
لغتنامه دهخدا
قشلاق حسنعلی کدخدالو. [ ق ِ ق ِ ح َ س َ ع َ ک َ خ ُ ] (اِخ ) قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 34 هزارگزی شمال خاوری خداآفرین و 3 هزارگزی ارابه رو اصلاندوز به لاریجان . موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر مالاریایی است . محل سکنای 1...
-
قشلاق حسنعلی بیگلو
لغتنامه دهخدا
قشلاق حسنعلی بیگلو. [ ق ِ ق ِ ح َ س َ ع َ ب ِ ] (اِخ ) قشلاقی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهرواقع در 38 هزارگزی شمال کلیبر و 38 هزارگزی شوسه ٔ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل مایل به گرمی مالاریایی است . محل قشلاق 95...
-
پهلوان حسنعلی سلطان
لغتنامه دهخدا
پهلوان حسنعلی سلطان . [ پ َ ل َ ح َ س َ ع َ س ُ ] (اِخ ) رجوع به حسنعلی سلطان ... در حبیب السیر چ خیام (ج 4 صص 295 - 297) شود.
-
جستوجو در متن
-
امیرنظام
لغتنامه دهخدا
امیرنظام . [ اَ ن ِ ] (اِخ ) حسنعلی خان ... گروسی . از رجال دوره ٔ ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه بود. رجوع به مجله ٔ یادگار سال 3 شماره ٔ 6 و 7 و مجله ٔ یغما سال 8 صص 369 - 373 شود.
-
حسن یزدی
لغتنامه دهخدا
حسن یزدی . [ ح َ س َ ن ِ ی َ ] (اِخ ) شاعر و نامش حسنعلی بود. وی برادر عطار یزدی است . به مصر و حجاز و هندسفر کرد و در نود سالگی درگذشت . (ذریعه ج 9 ص 246).
-
شرر بیکدلی
لغتنامه دهخدا
شرر بیکدلی . [ ش َ رَ رِ ب َ دِ ] (اِخ ) حسنعلی بیک فرزند حاجی لطفعلی بیک آذر. غزل میسرود و در قم سکونت داشت و هفتاد سال عمر داشت و در سال 1248 هَ . ق . درگذشت . (الذریعة ج 9 ص 509) (مجمعالفصحاء ج 2 ص 262).
-
علی یزدی
لغتنامه دهخدا
علی یزدی .[ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) نام او حسنعلی است و در شعر «علی » تخلص می کرده است . این شاعر بسیاری از بلاد را سیاحت کرد و در حدود نودسالگی به یزد فرودآمد و پس از حدود ده سال در آنجا درگذشت . از اشعار او در حدود هزارو پانصد بیت باقی مانده است که غا...
-
فروغ الدوله
لغتنامه دهخدا
فروغ الدوله . [ ف ُ غُدْ دَ ل َ ] (اِخ ) لقب فرزند حسنعلی میرزاشجاع السلطنه ٔ قاجار است که فروغی بسطامی شاعر معروف منسوب به این شاهزاده است . (از تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد براون ترجمه ٔ رشیدیاسمی ج 4 ص 212).
-
معیرالممالک
لغتنامه دهخدا
معیرالممالک . [ م ُ ع َی ْ ی ِ رُل ْ م َ ل ِ ] (اِخ ) حسینعلی یا حسنعلی بیک بسطامی از وزرای نادرشاه بود و پس از کشته شدن نادرشاه در دربار عادل شاه تمام امور مهم با رأی او حل و فصل می شد. وی پدر دوستعلیخان اول معیرالممالک بود. (از تاریخ رجال ایران تا...
-
حسن اصفهانی
لغتنامه دهخدا
حسن اصفهانی . [ ح َ س َ ن ِ اِ ف َ ] (اِخ ) نامش حسنعلی بود و متولی مزار شهیدیه محل قتل صفی میرزا صفوی به دست شاه عباس اول بود. احوال او در ذریعه (ج 9 ص 241) بنقل از نصرآبادی و تذکره ٔ غنی آمده است . تخلص او حسن بوده است .
-
حسن دهلوی
لغتنامه دهخدا
حسن دهلوی . [ ح َ س َ ن ِ دِ ل َ ] (اِخ ) شاعر فارسی زبان هند. نامش محمد حسنعلی ماهلی از نوادگان شاه فتح اﷲ در هند بود و در 1258 هَ . ق . درگذشت . (ذریعه ج 9 ص 242).
-
هلاکوخان
لغتنامه دهخدا
هلاکوخان . [ هَُ ] (اِخ ) قاجار قوینلو. بزرگترین پسر حسنعلی میرزا شجاع السلطنه و مادرش دختر مرتضی قلی خان عموی ناصرالدین شاه بوده است . وی مدتی در خراسان وکرمان و شیراز حاکم بوده و سپس به نجف رفته و در سال 1271 هَ . ق . درگذشته است . خط خوش داشته و د...
-
الفت شوشتری
لغتنامه دهخدا
الفت شوشتری . [ اُ ف َ ت ِ ت َ ] (اِخ ) ملاداود، شاعر قرن یازدهم . نصرآبادی گوید: سودا بر وی غلبه کرد و به حسنعلی بن مولی عبداﷲ تستری درشتی کرد. این اشعار ازوست :مجردان که بگلزار دهر خاموشندز جام باده ٔ تجرید مست و مدهوشندبراه کعبه ٔ مقصود خضر یکدگرن...