کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسام الدین ماچینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسام الدین ماچینی
لغتنامه دهخدا
حسام الدین ماچینی . [ ح ُ مُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) وی پزشک و ملقب به افلاطون الزمان بوده و در آغاز رواج تنباکو در ایران 1912 هَ . ق . کتابی در مضرتهای کشیدن دود تنباک نگاشته که به «تنباکیه » معروف است و ملاعبداﷲبن حسین سمنانی کتاب او را با شرح به عربی گر...
-
واژههای مشابه
-
حسامالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: hesāmoddin) (عربی) (در قدیم) شمشیر دین .
-
حسامالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: hesāmollāh) (عربی) (در قدیم) شمشیر خداوند .
-
حسام ابیوردی
لغتنامه دهخدا
حسام ابیوردی . [ ح ُ م ِاَ وَ ] (اِخ ) محدث است و در زمان المعتضد باﷲ ابوالفتح داودبن المتوکل خلیفه ٔ عباسی (715-724 هَ . ق .)در قاهره میزیست . (از تاریخ الخلفاء سیوطی ، ص 340).
-
حسام امیرالمؤمنین
لغتنامه دهخدا
حسام امیرالمؤمنین . [ ح ُ م ُ اَ رِل ْ م ُ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لقبی است که به سران سپاه خلفا داده میشد و نیز لقب ابوکالیجار گرشاسب دوم بود. رجوع به ابوکالیجار... شود.
-
حسام برکشیدن
لغتنامه دهخدا
حسام برکشیدن . [ ح ُ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شمشیر کشیدن : احسان چرا کنی و تفضل بجای آنک فردا به روز جنگ و جفا برکشی حسام .ناصرخسرو.
-
حسام بهاءالدینی
لغتنامه دهخدا
حسام بهاءالدینی . [ ح ُ ب َ ئُدْ دی ] (اِخ ) تیره ای از طائفه ٔ چرام . قسمت دوم از اقسام چهار بنیچه ٔ ایل جاکی کوه کیلویه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
-
حسام رازی
لغتنامه دهخدا
حسام رازی . [ ح ُ م ِ ] (اِخ ) علی بن احمدبن مکی رازی فقیه حنفی دمشقی که در آنجا به سال 598 هَ . ق . درگذشته است . او راست : تکمله ٔ مختصر قدوری و خلاصةالدلائل و صلوة الهموم . (هدیة العارفین ج 1 ص 703).
-
حسام رشتی
لغتنامه دهخدا
حسام رشتی . [ ح ُ م ِ رَ ] (اِخ ) متخلص به دانش . دیوان فارسی او به نام دیوان حسام الاسلام رشتی چاپ شده است . (ذریعه ج 9 ص 316).
-
حسام کلبی
لغتنامه دهخدا
حسام کلبی . [ ح ُ م ِ ک َ ] (اِخ ) ابوالخطاربن ضرار. سال در 125 هَ . ق . والی آندلس گردید و صمیل بن حاتم مضری در شدونه با وی به مخاصمت پرداخت و او از قرطبه به ایشان حمله کرد و بدست ایشان اسیر گشت وخلع شد، لیکن وی فرار کرد و دوباره به کمک یمانیان به ج...
-
حسام نظام
لغتنامه دهخدا
حسام نظام . [ ح ُ ن ِ ] (اِخ ) اولین فرماندار حکومت مشروطه ٔ ایران در مراغه بوده است . رجوع به تاریخ مشروطه ٔ ایران کسروی چ 4 امیرکبیر ص 816 شود.
-
حسام آباد
لغتنامه دهخدا
حسام آباد. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 13هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و 5هزارگزی خاوری راه تابستانی شوشتر به بندقیر کنار باختری رود گرگر. دشت وگرمسیر است و 200 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی و عربی زبان دارد. آب آن از رودخانه...
-
حسام آباد
لغتنامه دهخدا
حسام آباد. [ ح ِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان در 36000 گزی جنوب باختر قیدار و 12000 گزی راه مالرو عمومی . کوهستانی و سردسیر است . 600 تن سکنه ٔ شیعه ٔ ترک زبان دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، انگور، جالیزکاری ...
-
حسام آباد
لغتنامه دهخدا
حسام آباد.[ ح ِ ] (اِخ ) قریه ای است در دو فرسنگ و نیمی جنوب دشتک از بناهای سلطان مرادمیرزای حسام السلطنه . و در سال هزار و دویست و هشتاد و سه (1283 هَ . ق .) حسام السلطنه در آنجا قلعه ای احداث کرد. (فارسنامه ناصری ).