کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسام الدوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسام الدوله
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله . [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) زرین کمر پسر جستان پسر کیکاوس که در 610 هَ . ق . درگذشت . وی بیست ودومین فرمانروا از حکام پادوسی رستمدار مازندران است . رجوع به حسام الدوله زرین کمر پسر فرامرز شود.
-
حسام الدوله
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله . [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) زرین کمر پسر فرامرزبن شهریار. چهاردهمین فرمانروا از پادوسیان حکام رستمدار است که ایشان از حدود سال 45 تا 1005 هَ .ق . در مازندران حکومت کردند و در این تاریخ به دست شاه عباس صفوی منقرض گردیدند. و این حسام...
-
حسام الدوله
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله . [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) صاحب الموصل . رجوع به مقلدبن مسیب شود.
-
حسام الدوله
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله . [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ] (اِخ ) اردشیربن باحرب ، شانزدهمین فرمانروا از پادوسیان حکام رستمدار است و به گاوباره معروف بوده و بیست وپنج سال حکومت کرده است . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 329). رجوع به حسام الدوله زرین کمر پسر فرامرز شود.
-
حسام الدوله
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله . [ ح ُ مُدْ دَ / دُول َ ] (اِخ ) اردشیربن نماوربن فخرالدوله که در 643 هَ . ق . درگذشته است . وی بیست وپنجمین فرمانروای پادوسی از حکام رستمدار است . وی برادر اسکندر است که پس از مرگ پدرش در 640 هَ . ق . به تخت نشست . رجوع به مازندران و اس...
-
حسام الدوله
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله . [ ح ُ مُدْ دَ/ دُو ل َ ] (اِخ ) تاش مکنی به ابوالعباس حاکم آمل به روزگار فخرالدوله ٔ دیلمی و بعداً حاکم استرآباد و گرگان و دهستان و آبسکون شد و در 379 یا 381 هَ . ق .درگذشت . (مازندران و استرآباد رابینو، چ وحید ص 185). و شاید همو باشد ک...
-
حسام الدوله
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله . [ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ] (اِخ ) اردشیربن کخواربن رستم بن داربن شهریار. رجوع به حسام الدوله کینخوار شود.
-
واژههای مشابه
-
حسامالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: hesāmoddin) (عربی) (در قدیم) شمشیر دین .
-
حسامالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: hesāmollāh) (عربی) (در قدیم) شمشیر خداوند .
-
ابن حسام
لغتنامه دهخدا
ابن حسام . [ اِ ن ُ ح ُ ] (اِخ ) کنیت دو تن از شعرای ایران : 1 - شمس الدین محمد قهستانی . وفات 982 هَ .ق . مثنوی خاورنامه مشتمل بر شرح غزوات امیرالمؤمنین علی علیه السلام از اوست . 2 - جمال الدین بن حسام خوافی سرخسی هروی . وفات 737 هَ.ق . مولد او بیک...
-
حسام ابیوردی
لغتنامه دهخدا
حسام ابیوردی . [ ح ُ م ِاَ وَ ] (اِخ ) محدث است و در زمان المعتضد باﷲ ابوالفتح داودبن المتوکل خلیفه ٔ عباسی (715-724 هَ . ق .)در قاهره میزیست . (از تاریخ الخلفاء سیوطی ، ص 340).
-
حسام امیرالمؤمنین
لغتنامه دهخدا
حسام امیرالمؤمنین . [ ح ُ م ُ اَ رِل ْ م ُ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لقبی است که به سران سپاه خلفا داده میشد و نیز لقب ابوکالیجار گرشاسب دوم بود. رجوع به ابوکالیجار... شود.
-
حسام بخاری
لغتنامه دهخدا
حسام بخاری . [ ح ُ م ِ ب ُ ] (اِخ ) رجوع به حسام الدین عمربن عبدالعزیز شود.
-
حسام برسوی
لغتنامه دهخدا
حسام برسوی . [ ح ُ م ِ ب ُ س َ ] (اِخ ) حسام الدین بن خلیل برسوی رومی صوفی (1042 هَ . ق .). او راست : اسرارالعارفین . سیرالطالبین . دررالاحادیث .دیوان الهیات . زبدةالمناقب . فضائل الجهاد. مفتاح المغلقات . شرح اربعین حدیث . فضائل السواک . مرآت الکائنا...