کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حسام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حسام
/ho(e)sām/
معنی
شمشیر تیز و برّان.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تیغ، سیف، شمشیر، قداره
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حسام
فرهنگ نامها
(تلفظ: hesām) (عربی) (در قدیم) شمشیر تیز و برنده .
-
حسام
واژگان مترادف و متضاد
تیغ، سیف، شمشیر، قداره
-
حسام
فرهنگ فارسی معین
(حُ) [ ع . ] (اِ.) شمشیر بران ، شمشیر تیز.
-
حسام
لغتنامه دهخدا
حسام . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن بُزَین . محدث است .
-
حسام
لغتنامه دهخدا
حسام . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن جمیل بغدادی مکنی به ابوسهل . از مشاهیر محدثین است و104 هَ . ق . درگذشته است . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
حسام
لغتنامه دهخدا
حسام . [ ح ُ ] (اِخ ) ابن مُصَک ّ بصری مکنی به ابوسهل محدث است . و داستان هدیه ٔ او را برای قتاده در عیون الاخبار ج 3 ص 38 آورده است . رجوع به ابوسهل شود.
-
حسام
لغتنامه دهخدا
حسام . [ ح ُ ] (اِخ ) بهداوفی . جمال الدین .از فضلای زمان ملک غیاث الدین و ملک شمس الدین کرت بوده و به عربی و فارسی شعر میگفته است ، و این قطعه در تاریخ جلوس ملک شمس الدین بن ملک غیاث الدین او راست :اضائت بشمس الدین کرت زمانناو اجرت فی بحرالمرادات فل...
-
حسام
لغتنامه دهخدا
حسام . [ ح ُ ] (ع اِ) شمشیر بران . (مهذب الاسماء) (دهار). شمشیر تیز. شمشیر برنده . تیغ تیز : آنجا که حسام او نماید روی از خون عدو گیا شود روین . عسجدی .بر لب جام نگاریده غلامی راداده در دستش آهخته حسامی را. منوچهری .ز بس رکوع و سجود حسام گوئی توهوا م...
-
حسام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] ho(e)sām شمشیر تیز و برّان.
-
واژههای مشابه
-
حسامالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: hesāmoddin) (عربی) (در قدیم) شمشیر دین .
-
حسامالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: hesāmollāh) (عربی) (در قدیم) شمشیر خداوند .
-
ابن حسام
لغتنامه دهخدا
ابن حسام . [ اِ ن ُ ح ُ ] (اِخ ) کنیت دو تن از شعرای ایران : 1 - شمس الدین محمد قهستانی . وفات 982 هَ .ق . مثنوی خاورنامه مشتمل بر شرح غزوات امیرالمؤمنین علی علیه السلام از اوست . 2 - جمال الدین بن حسام خوافی سرخسی هروی . وفات 737 هَ.ق . مولد او بیک...
-
حسام ابیوردی
لغتنامه دهخدا
حسام ابیوردی . [ ح ُ م ِاَ وَ ] (اِخ ) محدث است و در زمان المعتضد باﷲ ابوالفتح داودبن المتوکل خلیفه ٔ عباسی (715-724 هَ . ق .)در قاهره میزیست . (از تاریخ الخلفاء سیوطی ، ص 340).
-
حسام امیرالمؤمنین
لغتنامه دهخدا
حسام امیرالمؤمنین . [ ح ُ م ُ اَ رِل ْ م ُ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لقبی است که به سران سپاه خلفا داده میشد و نیز لقب ابوکالیجار گرشاسب دوم بود. رجوع به ابوکالیجار... شود.