کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حساسیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حساسیت
/hassāsiy[y]at/
معنی
۱. حساس بودن.
۲. واکنش در برابر برخی وقایع.
۳. (پزشکی) واکنش بعضی از مردم در مقابل پارهای از مواد غذایی یا دارویی که برای دیگران بیضرر است؛ آلرژی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. زودرنجی، نازکدلی، نازکطبعی، نازکمشربی، نازکمنشی ≠ بیتفاوتی
۲. آلرژی
برابر فارسی
انگیزش
دیکشنری
allergy, emotionality, nicety, sensibility, sensitiveness, sensitivity, sentiment
-
جستوجوی دقیق
-
حساسیت
واژگان مترادف و متضاد
۱. زودرنجی، نازکدلی، نازکطبعی، نازکمشربی، نازکمنشی ≠ بیتفاوتی ۲. آلرژی
-
حساسیت
فرهنگ واژههای سره
انگیزش
-
sensitivity
حساسیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی، علوم سلامت] توانایی یک آزمون یا آزمایش در تشخیص درست موارد بیماری
-
حساسیت
فرهنگ فارسی معین
(حَ سّ یَّ) [ ع . حساسیة ] (مص جع .) 1 - حساس بودن . 2 - تأثر شدید در مقابل یک عامل خارجی ؛ آلرژی .
-
حساسیت
لغتنامه دهخدا
حساسیت .[ ح َس ْ سا سی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) حساسی . رجوع به حساسی شود: حساسیت نسبت به عوامل خارجی ؛ زود متأثر شدن از آنها رجوع به جانورشناسی ج 1 صص 10-12 شود.
-
حساسیت
فرهنگ فارسی عمید
[عربی: حسّاسیّة] (اسم مصدر) hassāsiy[y]at ۱. حساس بودن.۲. واکنش در برابر برخی وقایع.۳. (پزشکی) واکنش بعضی از مردم در مقابل پارهای از مواد غذایی یا دارویی که برای دیگران بیضرر است؛ آلرژی.
-
حساسیت
دیکشنری فارسی به عربی
احتکاک , ميل
-
واژههای مشابه
-
sensitivity level
تراز حساسیت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تراز حفاظت از سند در قبال افشا شدن آن
-
sensibility of spirit level, sensitivity of spirit level
حساسیت تراز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] میزان دقت تراز که به شعاع انحنای استوانۀ شیشهای تراز بستگی دارد
-
gender sensitivity
حساسیت جنسیتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] نگرشی درجهت کاهش موانعی که در مسیر پیشرفت شخصی و اجتماعی و اقتصادی زنان وجود دارد و محصول موقعیت فرادست مردان بوده است
-
desensitization
حساسیتزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، علوم دارویی] [روانشناسی] کاهش واکنش هیجانی یا فیزیکی به محرک [علوم دارویی] کاهش یا قطع واکنشهای حساسیتزای ناشی از مصرف دارو
-
sensitometer
حساسیتسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] وسیلهای برای سنجش میزان حساسیت فیلم به نور
-
sensitometry
حساسیتسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] شیوهای علمی در اندازهگیری تأثیر نور بر لایۀ حساس برای واپایش شرایط ظهور فیلم در پردازشگاه
-
food allergy
حساسیت غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] نوعی واکنش نامطلوب غذایی که با میانجیگری سازوکار ایمنی ایمونوگلوبولین E (IgE) صورت میگیرد