کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حزیران
/hazirān/
معنی
از ماههای سُریانی یا رومی، بین ایار و تموز؛ ماه ششم تقویم شمسی بعضی از کشورهای عربی، مطابق ماه ژوئن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزیران
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع - سر . ] (اِ.) ماه نهم از سال سریانی ، بین ایار و تموز.
-
حزیران
لغتنامه دهخدا
حزیران . [ ح َ ] (اِ) نام ماه نهم است از سال رومیان و نام روز اول تابستان هم هست . (برهان قاطع). ماه اول تابستان . (شرفنامه ٔ منیری ) (السامی فی الاسامی ). و آن سی روز است . سرطان . تیر. ابن بطوطة گوید: و اول ابتداء زیادته [ زیادة النیل ] فی حزیران و...
-
حزیران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُریانی] hazirān از ماههای سُریانی یا رومی، بین ایار و تموز؛ ماه ششم تقویم شمسی بعضی از کشورهای عربی، مطابق ماه ژوئن.
-
واژههای مشابه
-
يونيو/حزيران
دیکشنری عربی به فارسی
ماه ژوءن پنجمين ماه سال مسيحي
-
جستوجو در متن
-
ماه ژوءن پنجمین ماه سال مسیحی
دیکشنری فارسی به عربی
يونيو/حزيران
-
ایار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سُریانی] 'ayār ماه پنجم از تقویم شمسی عربی، مطابق ماه مه، بین نیسان و حزیران.
-
یونیوس
لغتنامه دهخدا
یونیوس . [ ی ُ ] (لاتینی ، اِ) یونیه . ژوئن . حزیران . (از 10 خردادتا 10 تیرماه جلالی ). (یادداشت مؤلف ). نام ماه ششم از ماههای فرنگی . (ناظم الاطباء). یونیه . (آثارالباقیه ). آذار. (التفهیم ). و رجوع به ژوئن و حزیران شود.
-
یون
لغتنامه دهخدا
یون . [ ] (از لاتینی ، اِ) ماه قیصری ، اول آن مطابق است با اول حزیران ماه رومی و بیست وپنج خردادماه جلالی و سیزدهم ژوئن ماه فرانسوی . (یادداشت مؤلف ).
-
سبطمبریوس
لغتنامه دهخدا
سبطمبریوس . [ س ِ طَ ] (لاتینی ، اِ) سبطمریوس . سبتنبر. سپتامبر. سپتانبر. برابر است با حزیران ، از ده شهریور تا ده مهر ماه . رجوع به سپتامبر و سبتمبر و آثارالباقیه شود.
-
سیمگری
لغتنامه دهخدا
سیمگری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل سیمگر. نقره گری . نقره سازی : به روزگار زمستان کندت سیمگری به روزگار حزیران کندت خشت پزی .منوچهری .
-
خشت پزی
لغتنامه دهخدا
خشت پزی . [ خ ِ پ َ ] (حامص مرکب ) آجرپزی . آجرسازی . (از ناظم الاطباء) : بروزگار زمستان کندت سیمگری بروزگار حزیران کندت خشت پزی .منوچهری .
-
یونیو
لغتنامه دهخدا
یونیو. [ ] (لاتینی ، اِ) یونیه . یونیوس . (یادداشت مؤلف ) : و هو شهر یونیو العجمی . (ابن جبیر). استهل هلاله لیلة الثلاثاء بموافقة الثانی عشر من یونیو.(رحله ٔ ابن جبیر). و رجوع به یونیوس و حزیران شود.
-
پلاژی
لغتنامه دهخدا
پلاژی . [ پ ِ ] (اِخ ) نام قدیسه ای از نصاری از اهل انطاکیه . در سال 311 م . او برای حفظ ناموس خود از بالای تخته سنگی مرتفع خود را بزیر افکند و وفات یافت . ذکران وی روز نهم حزیران است . (قاموس الاعلام ترکی : پلاجیه ).