کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزن و سرور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزن و سرور
فرهنگ گنجواژه
شادی و غم.
-
واژههای مشابه
-
حزن انگیز
فرهنگ واژههای سره
اندوه بار
-
حزن غاضرة
لغتنامه دهخدا
حزن غاضرة. [ ح َ ن ِ رَةَ ] (اِخ ) بدانسوی حزن بنی یربوع است . (معجم البلدان ).
-
حزن کلب
لغتنامه دهخدا
حزن کلب . [ ح َ ] (اِخ ) یکی از حزون ثلاثه ٔ معروف بلاد عرب است از آن بنی قضاعة. (معجم البلدان ).
-
حزن ملیحة
لغتنامه دهخدا
حزن ملیحة. [ ح َ ن ِ م ُ ل َی ْ ح َةَ ] (اِخ ) نام جائی است . (معجم البلدان ). رجوع به ملیحه شود.
-
حزن انگیز
لغتنامه دهخدا
حزن انگیز. [ ح ُ اَ ] (نف مرکب ) که حزن آرد. آنچه احساس اندوه برانگیزاند.
-
حزن آلود
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [عربی. فارسی] hozn[']ālud حزنآلود؛ محزون.
-
حزن آور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] hozn[']āvar حزنآورنده؛ غمانگیز.
-
حزن انگیز
دیکشنری فارسی به عربی
جنائزي , ماساوي
-
نمایش حزن انگیز
دیکشنری فارسی به عربی
ماساة
-
جستوجو در متن
-
سخنة
لغتنامه دهخدا
سخنة. [ س َ / س ُ / س ِ ن َ / س َ خ َ ن َ ] (ع اِ) تب یا گرمی یا زیادت گرمی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || سُخْنةالعین ؛ گرمی چشم و آن عبارت از غم و حزن است . (منتهی الارب ). خلاف قرةالعین که مراد از شادی و سرور است . (آنندراج ).
-
بشاشت
لغتنامه دهخدا
بشاشت . [ ب َ / ب ِ ش َ ] (ع مص ) بشاشة. مأخوذ از تازی ،خوشرویی و شادمانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تازه رویی . خوبرویی و شادمانی . (ناظم الاطباء). گشاده رویی .(تفلیسی ). تازه رویی و شادمانی . (آنندراج ). شادی . شادانی . شادمانی . طلاقت وجه ....
-
ترح
لغتنامه دهخدا
ترح . [ ت َ رَ ] (ع اِ) اندوه . ضد فرح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اندوه و غم که ضد فرح است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). حزن و غم . (المنجد). غم . (اقرب الموارد): ما الدنیا الا فرح و ترح ؛ ای سرور و غم . (اقرب الموارد). ج ، اتراح . (المنجد) : گه...