کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حزمه
/hozme/
معنی
مقداری از هر چیز، مانند دستۀ گل، کاغذ، و بستۀ هیزم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حزمَة] [قدیمی] hozme مقداری از هر چیز، مانند دستۀ گل، کاغذ، و بستۀ هیزم.
-
حزمه
واژهنامه آزاد
دسته - بسته هیزم
-
واژههای مشابه
-
حزمة
لغتنامه دهخدا
حزمة. [ ح َ زَ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حازِم . || ج ِ حزیم .
-
حزمة
لغتنامه دهخدا
حزمة. [ ح َ م َ ] (اِخ ) بنت عجاح . دختر عجاح شاعر است . (منتهی الارب ).
-
حزمة
لغتنامه دهخدا
حزمة. [ ح َ م َ ] (اِخ ) بنت قیس . صحابیه و خواهرش فاطمه است . (منتهی الارب ).
-
حزمة
لغتنامه دهخدا
حزمة. [ ح ُ زُم ْ م َ ] (ع ص ) کوتاه . (منتهی الارب ).
-
حزمة
لغتنامه دهخدا
حزمة. [ ح ُ م َ ] (اِخ ) نام اسب حنظلةبن فاتک .
-
حزمة
لغتنامه دهخدا
حزمة. [ ح ُ م َ ] (ع اِ) دسته . چون دسته ای از کاغذ. یا خوشه ٔ گندم و غیره . پشته و بند چنانکه بندی از هیزم . بندی از گندم دروده . بند هیزم و کاغذ و علف و جز آن . (منتهی الارب ). بافه . بغل . آغوش . آگوش . یک بغل قصیل . یک آغوش کرسنه . یک آغوش علف . ...
-
حزمة
دیکشنری عربی به فارسی
بقچه , بسته , مجموعه , دسته کردن , بصورت گره دراوردن , بقچه بستن , جزءي از يک کل , بخش , قسمت , گره , دسته , امانت پستي , به قطعات تقسيم کردن , توزيع کردن , بسته بندي کردن , دربسته گذاشتن
-
جستوجو در متن
-
بقچه بستن
دیکشنری فارسی به عربی
حزمة
-
جزءی از یک کل
دیکشنری فارسی به عربی
حزمة
-
امانت پستی
دیکشنری فارسی به عربی
حزمة
-
به قطعات تقسیم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حزمة