کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حزامی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حزامی
لغتنامه دهخدا
حزامی . [ ح ِ ] (اِخ ) ضحاک بن عثمان محدث ، و از فرزندان حکیم بن حزام است و گویند او فرزند عثمان بن عبداﷲبن حزام است . (سمعانی ).
-
حزامی
لغتنامه دهخدا
حزامی . [ ح ِ ] (اِخ ) عبدبن کاسب مکنی به ابومحمد. از بخلاء معروف است که داستانهائی از وی در البخلاء جاحظ آمده است . وی کاتب مونس و کاتب داودبن داود بوده . جاحظ در حق وی گوید: «کان ابخل من برٔاﷲو اطیب من برٔاﷲ» وی به بخیلی خود اعتراف داشت و بدان افتخ...
-
حزامی
لغتنامه دهخدا
حزامی . [ ح ِ ] (اِخ ) کوفی . عیسی بن مغیرة تمیمی . مکنی به ابوسهل محدث است . (سمعانی ).
-
حزامی
لغتنامه دهخدا
حزامی . [ ح ِ ] (اِخ ) مدنی . ابراهیم بن منذربن مغیرةبن حزام قرشی مکنی به ابواسحاق به سال 266 هَ . ق . درگذشت . ابوکامل بصری در کتاب المضافات گوید: او از فرزندان حکیم بن حزام میباشد، و این وهم است . (سمعانی ). رجوع به حزام بن خویلد شود.
-
حزامی
لغتنامه دهخدا
حزامی . [ ح ِ ] (اِخ ) مدنی . عبدالرحمان بن عبدالملک بن شیبه . مکنی به ابوبکر. از موالی حکیم بن حزام است . (سمعانی ).
-
حزامی
لغتنامه دهخدا
حزامی . [ ح ِ ] (اِخ ) مدنی . مغیرةبن عبدالرحمان حرث قرشی . مکنی به ابوهشام متولد 124 هَ . ق . است . ودر چهارشنبه 9 صفر 186 هَ . ق . درگذشت . (سمعانی ).
-
حزامی
لغتنامه دهخدا
حزامی . [ ح ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به جد اعلی . (سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
عماد حزامی
لغتنامه دهخدا
عماد حزامی . [ ع ِ دِ ح َزْ زا ] (اِخ ) (علامه ...). از متأخرین محدثان است . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن شرف بن مری بن حسن حزامی حورانی نووی شافعی ، در فقه و حدیث علامه بود. رجوع به نووی (یحیی بن شرف ...) شود.
-
حزام
لغتنامه دهخدا
حزام . [ ح ِ ] (اِخ ) ابن خویلدبن اسدبن عبدالعزی قرشی ، برادر خدیجه ام المؤمنین و پدر حکیم میباشد. ابن اثیر او رادر عداد صحابه شمرده است . (الاصابة قسم 4 ج 2 ص 78) (قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به حزامی مدنی ابراهیم شود.
-
حسان
لغتنامه دهخدا
حسان . [ ح َس ْ سا ] (اِخ ) ابن یسار تغلبی شاعر عرب . مرزبانی از زبیر از ابوسلمة از ضحاک حزامی آرد که : اغزل ابیات عرب شعر حسان تغلبی است که چنین آغاز می شود:اجدک ان دارالرباب تباعدت او انبت جل ان قلبک طائر.(الموشح ص 154).
-
نووی
لغتنامه دهخدا
نووی . [ ن َ وَ وی ی ] (اِخ ) یحیی بن شرف الدین بن مری بن حسن حزامی دمشقی حورانی نووی ، ملقب به محیی الدین و مکنی به ابوزکریا. از اکابر علما و محدثین مذهب شافعی و از زهاد قرن هفتم است . وی به سال 676 هَ . ق . در مولد خود نوای دمشق در حدود 45سالگی درگ...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمروبن حبیب بن حسان بن منذربن عمار اسدی ، مولی بنی اسدبن خزیمه . کنیت وی ابوعلی و ملقب به جَزَرَة. حافظی عارف از ائمه ٔ حدیث و مرجع علم آثار و معرفت نقله ٔ اخبار است . وی سفر بسیار کرد و در شام و مصر و خراسان مشایخ را...