کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حر ه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
حره
فرهنگ نامها
(تلفظ: horre) (عربی) (در قدیم) عنوانی برای دختران و زنان آزاد ، دختران و زنان پادشاهان و بزرگان .
-
هره
لغتنامه دهخدا
هره . [ هَُرْ رَ ] (اِ) سوراخ کون . (برهان ). مقعد و نشستنگاه . (برهان ). کون باشد. (اسدی ) : کوهش بسان هره درآورده سر بهم دشتش بسان شله نهاده زهار باز. روحی ولوالجی .مرا که سال به هفتاد و شش رسیدو رمیددلم ز شله ٔ صابوته وز هره ٔ تاز. قریع.هره ٔ نرم ...
-
حره
فرهنگ فارسی معین
(حُ رّ) [ ع . حرة ] (اِ.) زن آزاده .
-
حره
فرهنگ فارسی معین
(حَ رَّ) [ ع . ] (اِ.) سنگستان .
-
هره
فرهنگ فارسی معین
(هِ رِّ) [ ع . هرة ] (اِ.) گربة ماده . ج . هرر.
-
هره
فرهنگ فارسی معین
(هُ رُِ) (اِ.) مقعد، سوراخ مقعد.
-
حرح
لغتنامه دهخدا
حرح . [ ح َ ] (ع مص ) زدن بر شرم زن .
-
حرح
لغتنامه دهخدا
حرح . [ ح َ رِ ] (ع ص ) مرد مولع به زنان .
-
حرح
لغتنامه دهخدا
حرح . [ ح ِ ] (ع اِ) حِرّ. شرم زن . (دهار). ج ، احراح .
-
حره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حرَّة] [قدیمی] horre عنوانی برای زنان و دختران پادشاهان؛ زن بزرگ و شریف؛ زن آزاد.
-
هره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: هرَّة] [قدیمی] herre گربۀ ماده.
-
هره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] horre مقعد.
-
هره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹هربنگ› (زیستشناسی) [قدیمی] horre گیاهی سمی که در کشتزار جو و گندم میروید و غوزهای شبیه غوزۀ خشخاش دارد.
-
هِرِه
لهجه و گویش تهرانی
آجر به تیغ چیده، آجرچین لبه بام/ باغچه/دیوار،نرده،رف آجر،اِزاره
-
هِرِه
لهجه و گویش تهرانی
سکو