کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حریقشکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
شکن
لغتنامه دهخدا
شکن . [ ش ِ ک ِ /ش َ ] (اِخ ) نام ولایتی . (ناظم الاطباء) (از برهان ).
-
roulade
شکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مجموعهای از اصوات که گردش نغمهها در آنها تزیینی است و بهصورت آزاد اجرا میشود
-
شکن
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ) (اِ.) 1 - تای و چین و چروک . 2 - پیچ و خم زلف . 3 - شکست در جنگ .
-
شکن
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ شکستن) ‹اشکن› šekan ۱. = شکستن۲. شکننده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): صفشکن، لشکرشکن.۳. (اسم) چینوچروک و تای پارچه.۴. (اسم) پیچوخم زلف؛ شکنج.〈 شکندرشکن: پیچدرپیچ؛ پرپیچوتاب.
-
شکن
دیکشنری فارسی به عربی
طوية
-
شکن شکن
لغتنامه دهخدا
شکن شکن . [ ش ِ ک َ ش ِ ک َ ] (ص مرکب ) مجعد. پیچ پیچ . چین چین . (یادداشت مؤلف ) : ای زلف پرخمت همه چین چین شکن شکن .؟
-
شکن در شکن
لغتنامه دهخدا
شکن در شکن . [ ش ِ ک َ دَ ش ِ ک َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) نغمه در نغمه . با نغمه ها و آهنگهای گوناگون : یکی چامه گوی و دگر چنگ زن سوم پای کوبد شکن در شکن . فردوسی . || شکنج در شکنج . چین در چین . پرچین . پر پیچ و خم : بر او راه ماران شکن در شکن . اسدی ....
-
شکن در شکن
فرهنگ فارسی معین
(ش کَ. دَ. ش کَ) (ص مر.) پیچ در پیچ .
-
fire edge
لبۀ حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] هر قسمت از مرز یک حریق فعال در لحظهای مشخص
-
burned area, burn area
محدودۀ حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] محدودۀ مشخصی از زمین که حریق در آن گسترش یافته باشد
-
fire map
نقشۀ حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← نقشۀ بسامد حریق
-
fire benefits
فواید حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] آثار مثبت اقتصادی و اجتماعی و تفریحی حریق یا تأثیر مثبت آن در تغییر شالودۀ منابع
-
fire season 2
فصل حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ایامی از سال که احتمال وقوع و گسترش حریق در آن بیشتر است
-
fire discovery
کشف حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] شناسایی حریق بدون مشخص کردن محل دقیق آن
-
fire damage
آسیب حریق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] تأثیری که حریق بر کاربری زمین وارد میکند و ازنظر مدیریت جنگل ویرانگر محسوب میشود