کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حریب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حریب
لغتنامه دهخدا
حریب . [ ح َ ] (ع ص ) کسی که مال او ربوده باشند. مال گرفته شده و بی چیزمانده . محروب . ج ، حَرْبی ̍، حُرَباء.
-
حریب
لغتنامه دهخدا
حریب . [ ح ُ رَ ] (ع اِ مصغر) تصغیر حَرْب . جنگی خرد. جنگی کوچک . جنگک .
-
جستوجو در متن
-
حرباء
لغتنامه دهخدا
حرباء. [ ح ُ رَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَریب . (منتهی الارب ).
-
حرب
لغتنامه دهخدا
حرب . [ ح َ ] (اِخ ) ابن سلم بن زیادبن ابیه . آنکس است که نهر حریب بدو منسوب است .
-
حربی
لغتنامه دهخدا
حربی . [ ح َ با ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَریب . || ج ِ حَرِب . (منتهی الارب ).
-
محروب
لغتنامه دهخدا
محروب . [ م َ ] (ع ص ) مال ربوده و بی چیز گردانیده . (آنندراج ). مردی محروب ؛ مردی که مال او ربوده باشند و او را بی چیز کرده باشند. (از منتهی الارب ). || مال گرفته شده . بی چیزمانده . حریب . (از منتهی الارب ). دزدیده شده و غارت شده . (ناظم الاطباء).
-
مِحْرَابَ
فرهنگ واژگان قرآن
محراب (محراب مسجد را بقول بعضي از اين جهت محراب خواندهاند که آنجا جاي حرب و ستيز نمودن با دشمن و با هواي نفس است و بعض ديگر گفتهاند : بدين جهت محراب خوانده شده که انسان جا دارد که در آنجا حريب يعني بريده از کارهاي دنيا و پراکندگي خاطر باشد . بعضي ديگ...