کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرکت موازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
parallel motion
حرکت موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] نوعی حرکت همجهت خاص که در آن دو بخش (part) فاصلههایی با کمیت یکسان دارند
-
واژههای مشابه
-
action 2
حرکت!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فرمان کارگردان برای آغاز رویداد صحنه
-
operating rod, throw rod
میلۀ حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] میلهای که تیغههای سوزن را به ماشین سوزن وصل میکند
-
حرکت دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تکان دادن، جنباندن، به حرکت درآوردن ۲. جابهجا کردن ۳. کوچاندن، کوچ دادن ۴. تحریک کردن، فعال کردن
-
حرکت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جنبیدن، تکان خوردن، وول خوردن ≠ ساکنشدن ۲. کوچ کردن، کوچیدن، جابهجا شدن، نقلمکان کردن ≠ ماندن ۳. به راه افتادن، رهسپارشدن، عزیمت کردن ۴. فعال شدن، تحرکداشتن
-
movement area
منطقۀ حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] بخشی از فرودگاه برای نشست و برخاست و خزش هواگرد که شامل پیشگاه و منطقۀ جولان هم میشود
-
حرکت کن
فرهنگ واژههای سره
بجنب
-
بی حرکت
فرهنگ واژههای سره
آرام
-
kinetosis, kinesia
اختلال حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هرگونه اختلال ناشی از حرکت نامعمول
-
cloud movement
حرکت ابر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] جابهجایی ابرها یا حرکت ابرهای منفرد در درون مجموعۀ ابرهای منفرد که از سطح زمین یا داخل هواپیما یا ماهواره دیده میشود
-
administrative movement
حرکت اداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] حرکت سازمانیافتۀ نیروها و خودروها برای تسریع در حرکت و صرفهجویی در وقت و انرژی، هنگامی که خطر مداخلۀ نظامی دشمن در میان نباشد
-
running movement
حرکت اصلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حرکت قطار در خط اصلی که با مجوز علامت اصلی صورت میگیرد
-
critical movement
حرکت بحرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] بیشترین حجم تردد، در هنگام سبز بودن چراغ در یک مسیر
-
running rail
ریل حرکت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دو ریل خط آهن که با قرار گرفتن چرخهای قطار بر روی آنها امکان حرکت قطار فراهم میشود