کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرکت انتقالی 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
translational motion
حرکت انتقالی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حرکت جسم صُلب بدون هیچگونه چرخش
-
واژههای مشابه
-
movement therapy
حرکتدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← رقصدرمانی
-
kinesics
حرکتشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مطالعۀ حرکت بدن بهعنوان بخشی از فرایند ارتباط
-
جستوجو در متن
-
انتقالیه
لغتنامه دهخدا
انتقالیه . [ اِ ت ِ لی ی َ/ی ِ ] (ص نسبی ) انتقالی . - حرکت انتقالیه ؛ مقابل حرکت وضعیه . (یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به انتقالی شود.
-
ثوابت
فرهنگ فارسی معین
(ثَ بِ) [ ع . ] (اِ.) جِ ثابته ؛ ستارگان ثابت که مانند سیارات حرکت انتقالی ندارند.
-
revolution
گردش 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] حرکت یک جِرم به دور جِرم دیگر، مانند سیارات به دور خورشید یا اقمار به دور سیارات متـ . حرکت انتقالی 2
-
translational equilibrium
تعادل انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] حالتی برای جسم که در آن جسم یا ساکن میماند یا با سرعت ثابت بر روی خطی راست در حرکت است
-
translational flight, horizontal flight
پرواز انتقالی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] حرکت هواگَرد در هوا از نقطهای به نقطۀ دیگر، بدون در نظر گرفتن جهت، بهکمک نیروی محرکه، درحالیکه بال آن نیروی بَرار تولید میکند
-
parallactic ellipse
بیضی اختلافمنظر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] بیضی کوچکی که جابهجایی سالانۀ هر ستارۀ نزدیک به خورشید را نسبت به ستارههای دور براثر اختلافمنظر ناشی از حرکت انتقالی زمین نشان میدهد
-
انتقالی
لغتنامه دهخدا
انتقالی . [ اِ ت ِ ] (از ع ،ص نسبی ) منسوب به انتقال . (از فرهنگ فارسی معین ).- حرکت انتقالی ؛ مقابل حرکت وضعی ، و آن حرکت و گردش سیارات است بدور خورشید.- حرکت انتقالی زمین ؛ گردش زمین بدور خورشید. زمین در مدت 365 شبانه روز و پنج ساعت و 48 دقیقه و ...
-
وضعی
لغتنامه دهخدا
وضعی . [ وَ ] (ص نسبی ) منسوب به وضع و شکل و طرز. (ناظم الاطباء).- حرکت وضعی (وضعیة) ؛ در مقابل حرکت انتقالی . حرکت بر دور محور خود. (ناظم الاطباء).- حرکت وضعی زمین ؛ گردش زمین است به دور خود در هر بیست وچهار ساعت یک مرتبه .
-
آریستارک شامسی
لغتنامه دهخدا
آریستارک شامسی . [ ک ِ م ُ ] (اِخ ) نام ستاره شناسی یونانی در مائه ٔ سیم ق .م . نخستین کس که به حرکت انتقالی زمین یعنی گردش آن به دور آفتاب و نیز حرکت وضعی آن یعنی گردیدن بر محور خویش پی برده است .
-
زحل
فرهنگ فارسی معین
(زُ حَ) [ ع . ] (اِ.) کیوان ؛ ششمین سیاره از سیارات منظومه شمسی ، دارای حلقه ای نورانی و زیبا. حرکت وضعی اش ده ساعت و چهارده دقیقه و حرکت انتقالی اش بیست و نه سال و نیم می باشد، در نجوم قدیم جزء ستارگان نَحس به شمار می آمد.