کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حرور
معنی
(حُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گرما، حرارت آفتاب . 2 - باد گرم .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. گرما، حرارت ≠ سرما
۲. آتش، آذر
۳. آتشباد، بادگرم، تشباد ≠ سوز، سموم
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرور
واژگان مترادف و متضاد
۱. گرما، حرارت ≠ سرما ۲. آتش، آذر ۳. آتشباد، بادگرم، تشباد ≠ سوز، سموم
-
حرور
فرهنگ فارسی معین
(حُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - گرما، حرارت آفتاب . 2 - باد گرم .
-
حرور
لغتنامه دهخدا
حرور. [ ح َ ] (ع ص ، اِ) باد گرم . (ترجمان عادل ). باد گرم که به شب جهد. خلاف سَموم . باد گرم که که به شب بزد. باد گرم که به شب وزد. (محمودبن عمر ربنجنی ). باد گرم که به شب آید. ج ، حرایر. و ابوعبیده گوید: باد گرم در شب ، مقابل سموم که باد گرم است بر...
-
حرور
لغتنامه دهخدا
حرور. [ ح ُ ] (ع اِ) ج ِ حَرّ. گرماها.
-
حرور
لغتنامه دهخدا
حرور. [ ح ُ ] (ع مص ) حَرّ. حرارت ، در تمام معانی این دو کلمه . || با بادِ حَرور گردیدن . (تاج المصادر بیهقی ).
-
حرور
لغتنامه دهخدا
حرور.[ ح َ ] (ع مص ) گرم شدن روز. (تاج المصادر بیهقی ).
-
واژههای مشابه
-
حَرُورُ
فرهنگ واژگان قرآن
شدت حرارت آفتاب
-
واژههای همآوا
-
هرور
لغتنامه دهخدا
هرور. [ هََ ] (اِخ ) دژی است از اعمال اربل در کوههای واقع در سمت شمال آن . (معجم البلدان ).
-
هرور
لغتنامه دهخدا
هرور. [ هََ ] (اِخ ) قلعه ای است از اعمال موصل . (منتهی الارب ). دژ منیعی است از اعمال موصل در طرف شمال آن که تا موصل سی فرسخ فاصله دارد. از هکاریه شمرده میشود. و از آنجا تا عمادیه سه میل مسافت است . (از معجم البلدان ).
-
هرور
لغتنامه دهخدا
هرور. [ هَُ ] (ع اِ) آنچه برافتد از دانه ٔ انگور. (منتهی الارب ).
-
حَرُورُ
فرهنگ واژگان قرآن
شدت حرارت آفتاب
-
جستوجو در متن
-
حر
لغتنامه دهخدا
حر. [ ح َرر] (ع مص ) گرم شدن . حرور. حرارت . (از منتهی الارب ).