کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حرمان
/hermān/
معنی
۱. بازداشتن؛ منع کردن.
۲. بیبهره کردن.
۳. بیروزی کردن.
۴. بیبهره ماندن؛ بیبهرگی.
٥. نومیدی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بیبهرگی، بینصیبی، سرخوردگی، شکست، محرومی، ناامیدی، ناکامروایی، ناکامی، ناکامیابی، نامرادی، نومیدی، یاس ≠ بهرهوری، کامیابی
دیکشنری
frustration
-
جستوجوی دقیق
-
حرمان
واژگان مترادف و متضاد
بیبهرگی، بینصیبی، سرخوردگی، شکست، محرومی، ناامیدی، ناکامروایی، ناکامی، ناکامیابی، نامرادی، نومیدی، یاس ≠ بهرهوری، کامیابی
-
حرمان
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (مص ل .) بی بهره بودن ، بیرون ماندن .
-
حرمان
لغتنامه دهخدا
حرمان . [ ] (اِخ ) از دیه های خوی . (تاریخ قم ص 141).
-
حرمان
لغتنامه دهخدا
حرمان . [ ح َ رَ ] (اِخ ) تثنیه ٔ حَرَم . مکه و مدینه . حرمین . دو حرم . || دو وادی است که آب هر دو در بطن لیث در یمن ریزد. (معجم البلدان ).
-
حرمان
لغتنامه دهخدا
حرمان . [ ح ِ ] (اِخ ) حصنی است به یمن نزدیک دملوه .
-
حرمان
لغتنامه دهخدا
حرمان . [ ح ِ ] (ع اِمص ) نومیدی . ناامیدی . نمیدی . حرفة. محرومی . قنوط. یأس . || بی بهرگی . حُرف . بی نصیبی : گویند آفت ملک شش چیز است اول حرمان ... (کلیله و دمنه ). حرمان آن است که نیکخواهان را از خود محروم گرداند. (کلیله و دمنه ).آدم از او به بر...
-
حرمان
لغتنامه دهخدا
حرمان . [ ح ِ ] (ع مص ) بی روزی کردن . (زوزنی ) (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان عادل ). بازداشتن . منع کردن . بی بهره کردن . بی بهرگی . ناامید کردن . نومید کردن .
-
حرمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] hermān ۱. بازداشتن؛ منع کردن.۲. بیبهره کردن.۳. بیروزی کردن.۴. بیبهره ماندن؛ بیبهرگی.٥. نومیدی.
-
واژههای مشابه
-
حجب حرمان
واژهنامه آزاد
عبارت از انست که کسی بخاطر موجودیت کسی دیگری از گرفتن میراث محروم شود .
-
حِرمان و حسرت
فرهنگ گنجواژه
ندامت.
-
حرمان و فراق
فرهنگ گنجواژه
جدائی.
-
یاس و حرمان
فرهنگ گنجواژه
ناامیدی.
-
واژههای همآوا
-
هرمان
لغتنامه دهخدا
هرمان . [ هََ رَ ] (اِخ ) قلعه ای است در حدود مصر. (برهان ). || پادشاهی بوده است در یونان . (برهان ). مؤلف سراج اللغات نویسد: غلط محض است بلکه هرمان دو عمارت عظیم اند محاذی فسطاط در مصر که هر کدام از ایشان کوهی به نظر می آید و بنای ایشان مربعالقاعده...