کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرقدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرقدة
لغتنامه دهخدا
حرقدة. [ ح َ ق َ دَ ] (ع اِ) گره خشکنای گلو. سیبک . عقده ٔ حنجور. گره گلو. || ناقه ٔ اصیل و نجیب . ج ، حَراقِد. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
حراقد
لغتنامه دهخدا
حراقد. [ ح َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ حَرْقَدة. شتران اصیل و نجیب . (منتهی الارب ).