کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرف و گپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حرف زدن
لغتنامه دهخدا
حرف زدن . [ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) سخن گفتن . تکلم (در تداول عامه ). گفتن . گفت وگو کردن . تکلم کردن : چگونه چشم تو در خواب حرف میگویدز شوق حرف زنم با تو آنچنان در خواب .صائب .
-
حرف سرد
لغتنامه دهخدا
حرف سرد. [ ح َ ف ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف خشک . (مجموعه ٔ مترادفات ص 209). سخن از روی بی علاقگی .
-
حرف سهل
لغتنامه دهخدا
حرف سهل . [ ح َ ف ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف سرد. (مجموعه ٔ مترادفات ص 209).
-
حرف شبه
لغتنامه دهخدا
حرف شبه . [ ح َ ف ِ ش َ ب َه ْ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حرف تشبیه شود.
-
حرف شنیدن
لغتنامه دهخدا
حرف شنیدن . [ ح َ ش َ / ش ِ دَ ] (مص مرکب ) نصیحت پذیرفتن .
-
حرف شهوت
لغتنامه دهخدا
حرف شهوت . [ ح َ ف ِ ش َهَْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف میل . رجوع به حرف میل شود.
-
حرف صفیر
لغتنامه دهخدا
حرف صفیر. [ ح َ ف ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف صفیره شود.
-
حرف صناعت
لغتنامه دهخدا
حرف صناعت . [ ح َ ف ِ ص ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف حرفت . رجوع به حرف حرفت شود.
-
حرف ظلمانی
لغتنامه دهخدا
حرف ظلمانی . [ ح َ ف ِ ظُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف خلق . در مقابل حرف حق . نزد اهل جفر در مقابل حرف نورانی است . رجوع به حرف نورانی شود.
-
حرف عطف
لغتنامه دهخدا
حرف عطف . [ ح َ ف ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف ربط. رجوع به حرف ربط شود.
-
حرف قسم
لغتنامه دهخدا
حرف قسم . [ ح َ ف ِ ق َ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف قسم شود.
-
حرف قلقله
لغتنامه دهخدا
حرف قلقله . [ ح َ ف ِ ق َ ق َ ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف قلقله شود.
-
حرف گفتن
لغتنامه دهخدا
حرف گفتن . [ ح َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) سخن گفتن : چگونه چشم تو در خواب حرف میگویدز شوق حرف زنم با تو آنچنان در خواب .صائب .
-
حرف لین
لغتنامه دهخدا
حرف لین . [ ح َ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرف عله در حالتی که ساکن باشد. حرف مصوت . رجوع به حرف عله شود.
-
حرف متجانس
لغتنامه دهخدا
حرف متجانس . [ ح َ ف ِ م ُ ت َ ن ِ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حروف متجانسه شود.