کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرفگیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حرفگیر
مترادف و متضاد
خردهگیر، ایرادگیر، عیبجو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرفگیر
واژگان مترادف و متضاد
خردهگیر، ایرادگیر، عیبجو
-
واژههای همآوا
-
حرف گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) نکته گیر، عیب جو.
-
حرف گیر
لغتنامه دهخدا
حرف گیر. [ ح َ ] (نف مرکب ) عیب گیرنده . عیب گیر. خطابگیر. خطاگیرنده . (شرفنامه ٔ منیری ). خرده گیر. نقاد سخن . ناقد. نکته گیر در گفتار. عیب جوی در سخن : قلم درکش به حرف دست سایم که دست حرف گیران را نشایم . نظامی .خدایا حرفگیران در کمینندحصاری ده که ...
-
حرف گیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] harfgir خردهگیر؛ نکتهگیر؛ عیبگیر؛ عیبجو: ◻︎ چو حرفم برآمد درست از قلم / مرا از همه حرفگیران چه غم (سعدی۱: ۴۹).
-
جستوجو در متن
-
مصحح
لغتنامه دهخدا
مصحح . [ م ُ ص َح ْح ِ ] (ع ص ) درست گوینده ٔ چیزی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). درست کننده و اصلاح کننده و تصحیح کننده . (ناظم الاطباء). درست کننده ٔ چیزی . (از منتهی الارب ). تصحیح کننده . اصلاح گر. || (اصطلاح چاپخانه ) آنکه غلطها و نادرستیهای کت...
-
گیر
لغتنامه دهخدا
گیر. (اِمص ) بیشتر با مشتقات مصدر کردن و داشتن صرف شود. از گرفتن به معنی بسته شدن و ممنوع شدن باشد. سد و مانع راه چیزی شدن :یک سنگ در راه آب گیر کرده و آب به خانه ٔ ما نمی آید. سیلاب راه را برده بود، اتومبیل ما گیر کرد. (فرهنگ نظام ). || در اصطلاح طب...