کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرامیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حرامیة
لغتنامه دهخدا
حرامیة. [ ح َ می ی َ ] (اِخ ) محله ای به کوفه که بنوحرام کرده اند. (منتهی الارب ).
-
حرامیة
لغتنامه دهخدا
حرامیة.[ ح َ می ی َ ] (اِخ ) آبی ازآن بنی زنباع از بنی عمروبن کلاب است که تا نزدیک نسیر میرسد. (معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
هرامیت
لغتنامه دهخدا
هرامیت . [ هََ ] (اِخ ) چاههاست فراهم آمده به ناحیت دهناء. (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
حریری
لغتنامه دهخدا
حریری . [ ح َ ] (اِخ ) بصری . قاسم بن علی بن محمدبن عثمان حریری حرامی ، مکنی به ابومحمد.یکی از ادبای مشهور ایرانی از مردم بصره . او از اهل قریه ٔ مشان (میشان ) یکی از قراء بصره و صاحب مقامات معروف است . ابن خلکان گوید: او یکی از ائمه ٔ عصر خویش بود و...