کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حرارت تب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حرارت شدید
دیکشنری فارسی به عربی
تاجج
-
حرارت سنج
دیکشنری فارسی به عربی
محرار
-
افت حرارت
دیکشنری فارسی به عربی
ميل
-
با حرارت
دیکشنری فارسی به عربی
دافي
-
بی حرارت
دیکشنری فارسی به عربی
دبق
-
درجه حرارت
دیکشنری فارسی به عربی
درجة الحرارة
-
محفظه یاظرف عهایق حرارت
دیکشنری فارسی به عربی
ترمس
-
درجه حرارت فارنهایت
دیکشنری فارسی به عربی
درجة فهرنهايتية
-
هواخواهی با حرارت
دیکشنری فارسی به عربی
حماس
-
وابسته به حرارت مرکزی زمین
دیکشنری فارسی به عربی
حراري ارضي
-
جستوجو در متن
-
تب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تپ› (پزشکی) tab حالت زیاد شدن حرارت بدن که گاهی با برخی تغییرات موضعی و امراض دیگر همراه است.〈 تب آوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] مبتلا شدن به تب.〈 تب خرگوشی: (پزشکی) = تولارمی〈 تب دق: (پزشکی) = سلّ〈 تب راجعه: (پزشکی) بیماری عف...
-
تب و تاب
فرهنگ گنجواژه
حرارت، شور.
-
تب سنج
لغتنامه دهخدا
تب سنج .[ ت َ س َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) که تب را سنجد. آلتی که مقدار تب بیمار را بر اساس زیادت و نقصان حرارت بدن معین کند. میزان الحراره . حرارت سنج . ترمومتر . رجوع به میزان الحراره شود.
-
تب سخت
لغتنامه دهخدا
تب سخت . [ ت َ ب ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تبی شدید که درجه ٔ حرارت بیمار به حد نهایی بالا رود. رجوع به تب شود.
-
تبخال
لهجه و گویش تهرانی
جوشی که بر لب از حرارت تب ظاهر میشود.