کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حذقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حذقة
لغتنامه دهخدا
حذقة. [ ح ِ ق َ ] (ع اِ) پاره . ج ، حِذاق ، حُذاق . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
هزقة
لغتنامه دهخدا
هزقة. [ هََ زِ ق َ ] (ع ص ) زن که قرار نگیرد به جایی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
حزقة
لغتنامه دهخدا
حزقة. [ ح َ زُق ْ ق َ ] (ع ص ) کلان شکم کوتاه که در رفتن سُرین بجنباند. (منتهی الارب ).
-
حزقة
لغتنامه دهخدا
حزقة. [ ح ِ ق َ ] (ع اِ) حِزق . ج ، حِزَق .
-
حزقة
لغتنامه دهخدا
حزقة. [ ح ُ زَق ْ ق َ ] (ع ص ) حَزُق ّ در تمام معانی . (منتهی الارب ). || (اِ) نوعی از سجع که زنان گاه رقصانیدن اولاد گویند: تَرَق َ یا حُزَقّه تَرَق ّ عین بقّة. و گویند رسول (ص ) در ترقیص حسن و حسین (ع ) این سجع بر زبان رانده است . (منتهی الارب ).
-
حزقة
لغتنامه دهخدا
حزقة. [ ح ُ زُ ق ق َ ] (ع ص ) حُزُق ّ.