کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حذف کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
syncope
حذف میانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] افتادن واکۀ بیتکیۀ میانی
-
حذف هجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← حذف هجای مکرر
-
removal efficiency
بازده حذف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] نسبت بدهِ (debit) جرمی آلایندۀ ورودی منهای بدهِ جِرمی آن در خروجی به بدهِ آلایندۀ ورودی
-
حذف مقابلی
لغتنامه دهخدا
حذف مقابلی . [ ح َ ف ِ م ُ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) احتباک . نوعی حذف در اصطلاح نحویان است . رجوع به احتباک شود.
-
بنات حذف
لغتنامه دهخدا
بنات حذف . [ ب َ ت ُ ح َ ذَ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از گوسفندان حجاز که سیاه و کوچک اند. (از المرصع).
-
حذف شده
دیکشنری فارسی به عربی
خارج
-
competitive exclusion principle
اصل حذف رقیب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] قانونی کلی که برطبق آن هرگاه دو گونه بر سر منابع یکسان رقابت کنند، یکی از آنها نهایتاً باید رفتار یا عادات غذایی خود را با دیگری تطبیق دهد یا به ناحیۀ دیگری مهاجرت کند، در غیر این صورت از بین میرود
-
cheletropic elimination
حذف چنگالهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] عکس واکنش چنگالهای
-
haplology
حذف هجای مکرر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در واجشناسی، فرایند افتادن و حذف برخی از آواها یا هجاهای تکراری در زنجیرهای از آواها و هجاهای پیاپی متـ . حذف هجا
-
concerted elimination
حذف همزمان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی حذف که اغلب با شکست و تشکیل همزمان پیوندها انجام میشود
-
جستوجو در متن
-
expunged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حذف شد، نابود کردن، تراشیدن، حذف کردن از، محو کردن
-
eliminates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حذف می کند، زدودن، حذف کردن، برطرف کردن، محو کردن، رفع کردن، بیرون کردن، منتفی کردن، خرد کردن
-
احذف
دیکشنری عربی به فارسی
حذف کردن , محوکردن , تراشيدن , نابود کردن , حذف کردن از , انداختن , از قلم انداختن
-
deleing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حذف کردن، حذف شدن
-
deled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عذر میخوام، حذف شدن، حذف کردن