کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حذالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حذالة
لغتنامه دهخدا
حذالة. [ ح َ ل َ ] (اِخ ) نام زنی . (منتهی الارب ).
-
حذالة
لغتنامه دهخدا
حذالة. [ ح ُ ل َ ] (ع اِ) کرانه ٔ دامن پیراهن . || نوعی از صمغ سرخ . || ریزه ٔ کاه . (منتهی الارب ). خرده ٔ کاه . (مهذب الاسماء).
-
واژههای همآوا
-
هزالة
لغتنامه دهخدا
هزالة. [ هَُ ل َ ] (ع اِمص ) خوش منشی . (منتهی الارب ). فکاهة: وقعت ْ بینهما هزالة؛ ای فکاهة. (اقرب الموارد). || زیرکی . (منتهی الارب ).
-
هزالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: هزالة] [قدیمی] hozālat شوخی و مزاح؛ خوشطبعی.
-
جستوجو در متن
-
خرده گاه
لغتنامه دهخدا
خرده گاه . [ خ ُ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) بندگاه سر دست و پای اسب و استر و خر و امثال آن باشدکه چدار و بخاو بر آن نهند و ریسمان بر آن بندند. (از برهان قاطع) (از آنندراج ). موضع بالای سم اسپ و استر و خر و امثال آن باشد که چدار و اشکیل بر آن بندند. (از آنن...