کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حذاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حزاء
لغتنامه دهخدا
حزاء. [ ح َ ] (ع اِ) حزا. رجوع به حزا شود.
-
حزاء
لغتنامه دهخدا
حزاء. [ ح َزْ زا ] (ع ص ) خرافی . وهم پرست . || منجم . ستاره شناس . (منتهی الارب ).
-
حزاء
لغتنامه دهخدا
حزاء.[ ح َ ] (ع مص ) برداشتن گوراب (سراب ) چیزی را. (تاج المصادر بیهقی ). || گرد کردن شتران و راندن . (تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن با زن .
-
جستوجو در متن
-
کفش پوشیدن
دیکشنری فارسی به عربی
حذاء
-
دارای کفش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حذاء
-
نعل زدن به
دیکشنری فارسی به عربی
حذاء
-
کفش
دیکشنری فارسی به عربی
احذية , حذاء
-
نعل اسب
دیکشنری فارسی به عربی
حذاء , حذوة الحصان
-
علی رازی
لغتنامه دهخدا
علی رازی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن جعفربن سعید سعیدی رازی حذاء. مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حذاء شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جعفربن سعید سعیدی رازی حذاء، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حذاء شود.
-
علی سعیدی
لغتنامه دهخدا
علی سعیدی . [ ع َ ی ِ س َ ] (اِخ ) ابن جعفربن سعید سعیدی رازی حذاء. مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حذاء شود.
-
حذ
لغتنامه دهخدا
حذ. [ ح ُذذ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَحَذّ. || ج ِ حَذّاء.
-
حذة
لغتنامه دهخدا
حذة.[ ح ِ ذَ ] (ع اِ) برابر. مقابل . حذاء. حذو. حذوة.
-
ابوصالح
لغتنامه دهخدا
ابوصالح . [ اَ ل ِ ] (اِخ ) میزان . از او خالد حذّاء روایت کند.
-
نعلین گر
لغتنامه دهخدا
نعلین گر. [ ن َ ل َ / ل ِ گ َ ] (ص مرکب )آنکه نعلین سازد. حذاء. خَصّاف . (یادداشت مؤلف ).