کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
هدید
لغتنامه دهخدا
هدید. [ هََ ] (ع ص ) مرد دراز. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِ) بانگ . (منتهی الارب ). دوی الهاد و دوی الصوت . (اقرب الموارد). فدید. رجوع به فدید شود. || (مص ) بانگ برآوردن دیوار و جز آن وقت فرورفتن . (منتهی الارب ). هده . بانگ کردن و بیوفتیدن ...
-
جستوجو در متن
-
اهن
دیکشنری فارسی به عربی
حديد
-
اطو
دیکشنری فارسی به عربی
حديد
-
اتو زدن
دیکشنری فارسی به عربی
حديد
-
اهن پوش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حديد
-
اتو
دیکشنری فارسی به عربی
اوزة , حديد
-
اتو کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اوزة , حديد
-
آهن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پولاد، چدن، حدید ۲. زنجیر، سلاح
-
فرسین
لغتنامه دهخدا
فرسین . [ ] (اِ) سخاله ٔ حدید است . (معجم البلدان ).
-
حدیدی
لغتنامه دهخدا
حدیدی . [ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب به حدید. آهنین .
-
ذرب
لغتنامه دهخدا
ذرب . [ ذَ ] (ع ص ) حدید. تیز.
-
فوسیر
لغتنامه دهخدا
فوسیر. (معرب ، اِ) حدید است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
کرو
لغتنامه دهخدا
کرو. [ ] (اِ) به هندی ککروهن است . || به یونانی حدید است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
حدائد
لغتنامه دهخدا
حدائد. [ ح َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ حدید. آهنها. (منتهی الارب ).