کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حدی
/hodi/
معنی
۱. (موسیقی) گوشهای در دستگاههای سهگاه و چهارگاه.
۲. [قدیمی] = حدا
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حدی
فرهنگ فارسی معین
(حُ) [ ع . حداء ] (اِ.) سرود و آوازی که ساربانان عرب خوانند تا شتران تیزتر روند.
-
حدی
لغتنامه دهخدا
حدی . [ ح َ دا ](ع ق ) هرگز. هگرز. هیچوقت . هیچگاه . ابداً. همیشه : لاافعله حدی الدهر (منتهی الارب )؛ ای ابداً.
-
حدی
لغتنامه دهخدا
حدی . [ ح ُ دَی ی ] (اِخ ) نام مردی . (منتهی الارب ). یکی از اعلام مردان عرب .
-
حدی
لغتنامه دهخدا
حدی . [ ح ُ دا ] (ع اِ) سرودی که شتربانان عرب سرایند شتران را تا تیز روند : نبینی شتر بر حدای عرب که چونش برقص اندر آرد طرب . سعدی (بوستان ).منزل سلمی که بادش هردم از ما صد سلام پر حدای ساربانان بینی و بانگ جرس .حافظ.
-
حدی
لغتنامه دهخدا
حدی . [ ح ُ دا ] (ع مص ) راندن شتر به نغمه . حداء.
-
حدی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مُمالِ حداء] hodi ۱. (موسیقی) گوشهای در دستگاههای سهگاه و چهارگاه.۲. [قدیمی] = حدا
-
واژههای مشابه
-
limiting magnitude
قدر حدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] 1. قدر ظاهری کمنورترین ستاره که تنها به کمک ابزار نجومی مشاهده میشود 2. قدر کمنورترین ستارۀ مندرج در یک فهرست نجومی (astronomical catalogue)
-
limiting lye
قلیاب حدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] کمترین حد قلیاب که دیگر صابون در آن حل نمیشود
-
حدی ندارد
فرهنگ واژههای سره
مرزی ندارد
-
تا حدی
فرهنگ واژههای سره
تا اندازه ا
-
hudud crime
جُرم حدّی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حقوق] تخطی از قوانین اسلامی که شامل جرایمی مانند سرقت و زنای محصنه و لواط و مصرف الکل است
-
central limit theorem
قضیۀ حدی مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار، ریاضی] قضیهای در نظریۀ احتمال مبنی بر بهنجار بودن توزیع حدی میانگین نمونهای تصادفی از متغیرهای مستقل و همتوزیع با وردایی/ واریانس متناهی از جامعهای دلخواه
-
limiting current density
چگالی جریان حدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] بیشینهچگالی جریانی که در یک واکنش برقشیمیایی/ الکتروشیمیایی بدون مزاحمتهایی مانند قطبش و دیگر پدیدههای ناخواسته میتوان به کار گرفت
-
limiting diffusion current density
چگالی جریان حدینفوذی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] اُفت شدید یونهای هیدروژن در سطح الکترود بهدلیل کاهش آهنگ نفوذ یونهای هیدروژن از محلول به سطح الکترود