کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدس زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حدس زدن
مترادف و متضاد
۱. پنداشتن، بهقرائن در یافتن، در یافتن، گمان بردن، احتمالدادن، ظن بردن
۲. برآورد کردن، تخمین زدن، گمانه زدن
برابر فارسی
گمان کردن، گمانه زن
دیکشنری
conjecture, divine, estimate, judge, expect, gauge, guess, imagine, reckon, suppose, surmise, suspect
-
جستوجوی دقیق
-
حدس زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پنداشتن، بهقرائن در یافتن، در یافتن، گمان بردن، احتمالدادن، ظن بردن ۲. برآورد کردن، تخمین زدن، گمانه زدن
-
حدس زدن
فرهنگ واژههای سره
گمان کردن، گمانه زن
-
حدس زدن
لغتنامه دهخدا
حدس زدن . [ ح َ زَ دَ ] (مص مرکب ) گمان کردن . پنداشتن . ظن بردن .
-
حدس زدن
دیکشنری فارسی به عربی
استنتج , تخمين , تخيل
-
واژههای مشابه
-
حدس زد
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَسَبَ ، اِحْتَمَلَ
-
حدس نادرست
دیکشنری فارسی به عربی
إساءة التقدير
-
حدس می زنم
فرهنگ واژههای سره
گمان می کنم، میگاسم
-
حدس و تخمین
لغتنامه دهخدا
حدس و تخمین . [ ح َ س ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) حدس و گمان .
-
نشانه گرفتن() حدس
دیکشنری فارسی به عربی
هدف
-
حدس و گمان
فرهنگ گنجواژه
نظر، تخمین.
-
جستوجو در متن
-
guesstimated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حدس زده، حدس زدن، تخمین زدن
-
guesstimate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حدس می زنم، حدس زدن، تخمین زدن
-
guessed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حدس زده، حدس زدن، فرض کردن، تخمین زدن، خیال کردن