کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدایق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حدایق
معنی
(حَ یِ) [ ع . حدائق ] (اِ.) جِ حدیقه ؛ باغ ها.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
باغها، باغچهها، بوستانها، حدیقهها، روضات، روضهها، گلزارها، گلستانها، گلشنها ≠ صحاری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حدایق
واژگان مترادف و متضاد
باغها، باغچهها، بوستانها، حدیقهها، روضات، روضهها، گلزارها، گلستانها، گلشنها ≠ صحاری
-
حدایق
فرهنگ فارسی معین
(حَ یِ) [ ع . حدائق ] (اِ.) جِ حدیقه ؛ باغ ها.
-
حدایق
لغتنامه دهخدا
حدایق . [ ح َ ی ِ ] (ع اِ) ج ِ حدیقة. رجوع به حدائق شود.
-
واژههای مشابه
-
اطفال حدایق
لغتنامه دهخدا
اطفال حدایق . [ اَ ل ِ ح َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از ریاحین نودمیده است . (انجمن آرای ناصری ).
-
جستوجو در متن
-
حدیقه
فرهنگ فارسی معین
(حَ قِ) [ ع . حدیقة ] (اِ.) باغ ، بوستان . ج . حدایق .
-
شادی
لغتنامه دهخدا
شادی . (اِخ ) شاعری ایرانی است و کنیت وی ابونصر از اشعار او در حدایق السحر ابیات زیر آمده است :بر خرد خویش بر ستم نتوان کردخویشتن خویش را دژم نتوان کرددانش و آزادگی و دین و مروت این همه را خادم درم نتوان کردقانع بنشین و آنچه یابی بپسندکایزدی وبندگی ب...
-
نغمه سنج
لغتنامه دهخدا
نغمه سنج . [ ن َ م َ / م ِ س َ ](نف مرکب ) نغمه سرا : نخلبندان حدایق اخبارو نغمه سنجان بساتین اسحار. (حبیب السیر ج 3 ص 2).
-
تاج الحلوانی
لغتنامه دهخدا
تاج الحلوانی . [ جُل ْ ح ُ ] (اِخ ) علی بن محمد مشهور به تاج الحلوانی . او راست . «دقایق الشعر» بفارسی بر شیوه ٔ حدایق السحر. (کشف الظنون چ 1 استانبول ج 1 ص 494).
-
منشوری سمرقندی
لغتنامه دهخدا
منشوری سمرقندی . [ م َ ی ِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن محمد، مکنی به ابی سعید و چهارمقاله ص 28 و حواشی آن و حدایق السحر ص 55 و مجمعالفصحا ج 1 ص 506 و تاریخ ادبیات صفا چ 2 ج 1 ص 556 شود.
-
تجنیس المضارع
لغتنامه دهخدا
تجنیس المضارع .[ ت َ سُل ْ م ُ رِ ] (ع اِ مرکب ) آنست که دو کلمه را جز در حرف متقارب اختلافی نباشد، مانند داری و باری . (از تعریفات جرجانی ص 45). و صاحب آنندراج برای تجنیس مضارع تعریفی یاد کرده است که صاحب المعجم و حدایق السحر آنرا برای تجنیس مطرف یا...
-
سیاست کردن
لغتنامه دهخدا
سیاست کردن . [ سیا س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حکومت کردن . داوری نمودن . داوری کردن . عقوبت کردن بطور رسوایی و افتضاح . (ناظم الاطباء) : پادشاه باید که مخالطت و مجالست با اهل علم و فضل کند زیرا که پیدا کردیم که کار پادشاه سیاست کردن ظاهر است و کار عالم ...
-
انهار
لغتنامه دهخدا
انهار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ نَهر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (ترجمان علامه جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ) : لذت انهار خمر اوست ما رابی حساب راحت ارواح لطف اوست ما را بی سخن . منوچهری .- انهار اربعه ؛ سیحون و جیحون و نیل و فرا...
-
مقلوب
لغتنامه دهخدا
مقلوب . [ م َ ] (ع ص ) برگردانیده شده و باژگونه گردانیده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). برگردانیده شده و واژگونه و معکوس و برگشته و زیروزبر شده . (ناظم الاطباء). باژگونه . وارونه . وارون . باشگون . باشگونه . واژون . واژونه . (یادداشت به خط مرحوم دهخ...