کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حدالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حدالی
لغتنامه دهخدا
حدالی . [ ح َ لا ] (اِخ ) نام درختی است در بادیه . (معجم البلدان ). || موضعی میان شام و بادیه ٔ کلب معروف به سماوة که از آن ِ بنی کلب است و در شعر متنبی یاد شده است . و برخی آنرا حدال بدون الف مقصوره یاد کرده اند. (معجم البدان ).
-
حدالی
لغتنامه دهخدا
حدالی . [ ح َ لا ] (ع اِ) ج ِ حَدِل .
-
جستوجو در متن
-
حدال
لغتنامه دهخدا
حدال . [ ح َ ] (اِخ ) جائی است در شام . (منتهی الارب ). رجوع به حدالی شود.
-
حدال
لغتنامه دهخدا
حدال . [ ح َ ] (ع اِ) درختی است . (منتهی الارب ). رجوع به حدالی شود.
-
حدل
لغتنامه دهخدا
حدل . [ ح َ دِ ] (ع ص ) مردی که یک دوش وی افراشته تر بود از دیگر. ج ، حَدالی ̍. (منتهی الارب ).