کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حداره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حداره
لغتنامه دهخدا
حداره . [ ح َ رَ ] (اِخ ) نام نهری است در اندلس که از شهر غرناطه میگذرد و اندلسیان آنرا هَدَرَّه خوانند. (معجم البلدان ) (قاموس الاعلام ترکی ).
-
واژههای مشابه
-
حدارة
لغتنامه دهخدا
حدارة. [ ح َ رَ ] (ع مص ) بزرگ و گشاده گردیدن چشم . (ناظم الاطباء).فربه و درشت و گرداندام گردیدن . (از منتهی الارب ). حدر. پرگوشت شدن چشم خانه . (منتهی الارب ). || (اِ) فربهی با درشتی و گردی اندام . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
پرگوشتی
لغتنامه دهخدا
پرگوشتی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) فربهی . گوشتناکی . حَداره .
-
حادر
لغتنامه دهخدا
حادر. [ دِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از حَدْر و حَدارة، مرد گرداندام . (منتهی الارب ). || شیر. اسد. || غلام ممتلی الشباب . (تاج العروس ). غلام ممتلی البدن شدید البطش . (تاج العروس ). نوچه ٔ فربه یا خوبروی با جمال . (منتهی الارب ). || و قُری َّ، و انا لج...
-
غرناطه
لغتنامه دهخدا
غرناطه . [ غ َ طَ ] (اِخ ) شهری است به اندلس (اسپانیا) یا آن لحن است وصواب اغرناطه می باشد، و معنای آن به زبان اندلسی انار است . (از منتهی الارب ). جوهری و صاحب لسان آن را نیاورده اند و یاقوت و صاغانی گویند که آن شهری است به اندلس ، و صاحب «عباب » اغ...