کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجی نبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حجی نبی
لغتنامه دهخدا
حجی نبی . [ ح َج ْ جی ن َ ] (اِخ ) حجی . حگی . نام کتابی از تورات .
-
واژههای مشابه
-
حَجیْ
لهجه و گویش گنابادی
haji در گویش گنابادی یعنی پدر بزرگ ، مرد کهنسال ، سالخورده ، پیرمرد
-
حَجْیَ
لهجه و گویش گنابادی
hajya در گویش گنابادی یعنی مادربزرگ ، پیرزن
-
حجی آباد
لغتنامه دهخدا
حجی آباد. [ ح َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان تحت جلگه بخش فدیشه ، شهرستان نیشابور در 18 هزارگزی شمال فدیشه ، جلگه و معتدل است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
حجی آباد
لغتنامه دهخدا
حجی آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور در نه هزارگزی جنوب باختری نیشابور. جلگه و معتدل است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت ، مالداری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
حجی آباد
لغتنامه دهخدا
حجی آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زاوه از بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . جلگه و معتدل و دارای 450 تن سکنه است . شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
حجی آباد
لغتنامه دهخدا
حجی آباد. [ ح َ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور در 21 هزارگزی شمال فدیشه . جلگه و معتدل است . آب آن از قنات و محصول آن غلات است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
ممَ حَجی
لهجه و گویش گنابادی
mamahaji در گویش گنابادی یعنی مادربزرگ
-
جستوجو در متن
-
هجی
لغتنامه دهخدا
هجی . [ هَِ ] (ع اِمص ) ممال هجا. (یادداشت به خط مؤلف ). هجو و بدگوئی : شاعران را خه و احسنت ، مدیح رودکی را خه و احسنت هجی است . شهید بلخی .گاه توبه کردن آمد از مدایح وز هجی کز هجی بینم زیان و از مدایح سود نی . منوچهری .نکنم خواجه را به شعر هجی لیک...
-
ذوالقرنین ثانی
لغتنامه دهخدا
ذوالقرنین ثانی . [ذُل ْ ق َ ن َ ن ِ] (اِخ ) در مجمل التواریخ والقصص ص 31 آمده است : اسکندر الرومی و هو ذوالقرنین الثانی - انتهی . و حق همین است چه ذوالقرنین قرآن خبر از زمانهائی میدهد که تواریخ دسترس فعلی بشر از آن خبری ندارد و ذوالقرنین رومی را همان...
-
کعبة
لغتنامه دهخدا
کعبة. [ ک َ ب َ ] (اِخ ) اسم بیت اﷲ. در اصل به معنی مرتفع است چون بنای کعبه از زمین مرتفع و بلند است لهذا کعبه نام کردند یا مرتفع است از روی مراتب . (غیاث ). قبله . (نصاب ). بنیة. ذات الورع . حمساء. خانه ٔ خدای . بیت اﷲ. بیت الحرام . بیت عتیق . بیت ا...