کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجم جابه جایی پیستون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
log-volume table
جدول حجم گِردهبینه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جدولی که برای یک یا چند گونه تهیه شده است و در آن میانگین حجم چوب بینهها نشان داده میشود
-
local-volume table
جدول حجم محلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جدولی که قطر برابر سینه تنها متغیر مستقل آن است و دادههای مربوط به آن از محدودۀ کوچکی جمعآوری میشود
-
aerial-volume table
جدول حجم هوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جدولی که متغیرهای مستقل آن از روی عکسهای هوایی قابل اندازهگیری است و اغلب شامل ارتفاع توده و درصد تاجبَست است
-
dilatant1
حجمافزای برشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار] مادهای که در نتیجۀ افزایش آهنگ برش حجم آن افزایش مییابد
-
net merchantable volume
حجم تجاری خالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حجم ساقۀ اصلی بهجز کُنده و تاج و بخشهای پوسیده و آسیبدیده
-
gross merchantable volume
حجم تجاری ناخالص
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حجم ساقۀ اصلی بهجز کُنده و تاج، اما با احتساب بخشهای پوسیده و آسیبدیده
-
extract-release volume, ERV
حجم عصارۀ رهاشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] روشی برای تعیین بروز فساد اولیه در گوشت که در آن نسبت حجم مایع خارجشده از گوشت به کل حجم آن اندازهگیری میشود
-
gross total volume
حجم ناخالص کل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حجم ساقۀ اصلی با احتساب کُنده و تاج و بخشهای پوسیده و آسیبدیده
-
volumetric flask
بالون حجمسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ظرفی آزمایشگاهی که عمدتاًً برای تهیۀ حجمهای معینی از محلول به کار میرود
-
isoster
خط همحجم ویژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] خطی با حجم ویژۀ ثابت یا یکسان
-
physical rotation, technical rotation
دورۀ حجممبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] دورهای که در آن برداشت زمانی صورت میگیرد که درختان به اندازه یا حجم معین و متناسب با معیارهای کارخانههای چوببُری رسیده باشند
-
isovolumic contraction
انقباض همحجم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مرحلهای در ابتدای انقباض قلب که در آن تارهای ماهیچههای قلب شروع به کوتاه شدن میکنند و در طی آن حجم بطن ثابت باقی میماند
-
isovolumic relaxation, isovolumetric relaxation
انبساط همحجم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] مرحلهای در چرخۀ ضربان قلب بین بسته شدن دریچۀ آئورت و باز شدن دریچۀ دولختی که در آن کشش ماهیچۀ دهلیز کم میشود، ولی طول و حجم آن بدون تغییر و ثابت باقی میماند
-
measurement rated cargo
بار حجمکرایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] باری که کرایۀ فرست آن را براساس حجم اشغالشده محاسبه میکنند
-
حجم معاملا ت
دیکشنری فارسی به عربی
تقلب