کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حجاز
/hejāz/
معنی
۱. گوشهای در دستگاه شور.
۲. [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی؛ حجازی؛ حجیز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حجاز
فرهنگ فارسی معین
(حِ) [ ع . ] (اِ.)یکی از دوازده مقام موسیقی .
-
حجاز
لغتنامه دهخدا
حجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) ابن المر. چنانکه در حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 140 آمده است . رجوع به حجازبن ابجر شود.
-
حجاز
لغتنامه دهخدا
حجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) نام پرده ای از دوازده پرده ٔ موسیقی . یکی از دوازده مقام موسیقی .و گفته اند که آن از زنگوله خیزد. نام پرده ٔ سرود و به امالتش نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ) : دو بهره ببغداد سوی حجیزبرآرند از ایشان یکی رستخیز (شاهنامه ، از شرفنامه...
-
حجاز
لغتنامه دهخدا
حجاز. [ ح ِ ] (ع اِ) هرچه بدان میان بندند وقت برچیدن دامن . (منتهی الارب ). || ریسمانی که بپای و کمر شتر بندند تا علاج زخم او کرده شود. هر ریسمانی که جامه را بدان بالا بندند. || آن رسن که سپل شتر بدان بر میان بندند. (منتهی الارب ). آن رسن که زانوی شت...
-
حجاز
لغتنامه دهخدا
حجاز. [ ح ِ ] (اِخ ) سرزمین معروف . مکة و مدینة و طائف و روستاهای آنها. و از آنروی بدین ناحیت حجاز گویند که حاجز و فاصل و حائل است میان نجد و تهامة یا بین نجد و سراة اولاَِنّها اُحتجزت بالحرار الخمس : ِحرّةُ بنی ُسلیم و راقم و لیلی و شوران والنار. (م...
-
حجاز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (موسیقی) hejāz ۱. گوشهای در دستگاه شور.۲. [قدیمی] از الحان قدیم ایرانی؛ حجازی؛ حجیز.
-
واژههای مشابه
-
زبید حجاز
لغتنامه دهخدا
زبیدحجاز. [ زُ ب َ دِ ح ِ ] (اِخ ) زبید اکبر، شاخه ای از زبید (بطنی از قبیله ٔ مذحج ). (از صبح الاعشی قلقشندی ج 1 ص 327). رجوع به زبید و زبید الاکبر شود.
-
راست حجاز
لغتنامه دهخدا
راست حجاز. [ ح ِ ] (اِ مرکب ) در اصطلاح موسیقی پرده ٔ حجاز. دایره ٔ حجاز. هدایت آرد: راست قدیماً پرده (دایره ) بوده است مانندراست پنجگاه و غیره . و حجاز نیز یکی از ملحقات دستگاه شور است . (از مجمع الادوار نوبت سوم ص 98 و 101).
-
بادیه ٔ حجاز
لغتنامه دهخدا
بادیه ٔ حجاز. [ ی َ / ی ِ ی ِ ح ِ ] (اِخ ) بیابانی بحجاز. رجوع به حبیب السیر چ قدیم طهران ج 2 جزو 4 ص 193 شود.
-
امل حجاز
لغتنامه دهخدا
امل حجاز. [ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان اهواز با طول جغرافیایی 48 درجه و 30 دقیقه ، و عرض جغرافیایی 30 درجه و 49 دقیقه . (از فرهنگ آبادیهای ایران ).
-
عراق و حجاز
فرهنگ گنجواژه
سرزمینهای عربی.
-
حجاز و عراق
فرهنگ گنجواژه
سرزمینهای اسلامی.
-
جستوجو در متن
-
Hedjaz
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حجاز