کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجاج قضاعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حجاج رعینی
لغتنامه دهخدا
حجاج رعینی . [ ح َج ْ جا ج ِ رَ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن سلیمان رعینی شود.
-
حجاج سلطان
لغتنامه دهخدا
حجاج سلطان . [ ح َج ْ جا ج ِ س ُ ] (اِخ ) ابن قطب الدین (656- 670 هَ .ق .) مستوفی گوید: بعد از پدر بحکم ارث و فرمان منکوقاآن پادشاهی کرمان بدو تعلق گرفت و چون او کودک بود منکوحه ٔ پدرش قتلغترکان مدبر کار او گشت و بکار سلطنت قیام کرد دختر خود پادشا خا...
-
حجاج سلفی
لغتنامه دهخدا
حجاج سلفی . [ ح َج ْ جا ج ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن خلی شود.
-
حجاج سلمی
لغتنامه دهخدا
حجاج سلمی . [ ح َج ْ جا ج ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن علاطبن خالد شود.
-
حجاج سهمی
لغتنامه دهخدا
حجاج سهمی . [ ح َج ْ جا ج ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن منبةبن حجاج شود.
-
حجاج سهمی
لغتنامه دهخدا
حجاج سهمی . [ ح َج ْحا ج ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن حارث بن قیس شود.
-
حجاج صریمی
لغتنامه دهخدا
حجاج صریمی . [ح َج ْ جا ج ِ ص َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن عبداﷲ شود.
-
حجاج عائشی
لغتنامه دهخدا
حجاج عائشی . [ ح َج ْ جا ج ِ ءِ ] (اِخ ) وی از ابوحمزه روایت دارد، و ابراهیم بن نضر از او. (لسان المیزان ج 2 ص 180).
-
حجاج عابد
لغتنامه دهخدا
حجاج عابد. [ ح َج ْ جا ج ِ ب ِ ] (اِخ ) محمدبن صالح تمیمی آرد: ابوعبداﷲاذان گوی مسجد بنی جدار گفت : جوانی بهمسایگی من آمد،هرگاه که اذان نماز و اقامه میگفتم چنان بود که گوئی بر پشت گردن من است و آنگاه که نماز میگزاشتم وی نیز نماز میگزاشت . آنگاه نعلین...
-
حجاج کلیب
لغتنامه دهخدا
حجاج کلیب . [ ح َج ْ جا ج ِ ک ُ ل َ ] (اِخ ) لقب حجاج یوسف است . رجوع به حجاج بن یوسف ثقفی شود.
-
حجاج نخعی
لغتنامه دهخدا
حجاج نخعی . [ ح َج ْ جا ج ِ ن َ خ َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن ارطاة شود.
-
حجاج نصری
لغتنامه دهخدا
حجاج نصری . [ ح َج ْجا ج ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن عبداﷲ نصری شود.
-
حجاج نضری
لغتنامه دهخدا
حجاج نضری . [ ح َج ْ جا ج ِ ن َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن حمید شود.
-
حجاج همدانی
لغتنامه دهخدا
حجاج همدانی . [ ح َج ْ جا ج ِ هََ م َ ] (اِخ ) شیخ ابن ابی خالد. ابن المدینی گوید: مجهول است . (لسان المیزان ج 2 ص 180).
-
قصر حجاج
لغتنامه دهخدا
قصر حجاج . [ ق َ رِ ح َج ْ جا ] (اِخ ) محله ای است بزرگ در باب الجابیة شهر دمشق که به حجاج بن عبدالملک بن مروان منسوب است . (معجم البلدان ).