کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حجاج خزرجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حجاج خزرجی
لغتنامه دهخدا
حجاج خزرجی . [ ح َج ْ جا ج ِ خ َ رَ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن عمروبن غزیة شود.
-
واژههای مشابه
-
ابن حجاج
لغتنامه دهخدا
ابن حجاج . [ اِ ن ُ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابوالحسین مسلم بن حجاج بن مسلم قشیری نیشابوری . صاحب صحیح معروف بصحیح مسلم . او بحجاز و شام و مصر رحلت کرده و از یحیی بن یحیی نیشابوری و احمدبن حنبل و اسحاق بن راهویه و جز آنان حدیث شنود و چندین کرت به بغداد رفت...
-
ابن حجاج
لغتنامه دهخدا
ابن حجاج . [ اِ ن ُ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابوعبداﷲ حسین بن احمدبن محمدبن جعفر. شاعری شیعی و مدیحه سرا. او پادشاهان و وزراء از آل بویه رامدح گفته و از دست عزالدوله بختیار چندی محتسب بغداد بوده است . طبع او در شعر بهزل می گرائیده ، دیوان کامل او از میان ر...
-
ابن حجاج
لغتنامه دهخدا
ابن حجاج . [ اِ ن ُ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابوعمر احمدبن محمدبن حجاج خطیب . در حدود اواخر مائه ٔ چهارم و نیمه ٔ اول مائه ٔ پنجم هجری میزیسته . کتاب مغنی در فن فلاحت مؤلَّف به سال 446 هَ .ق . از اوست .و از این کتاب ابن بیطار و ابن عوام نام برده اند.
-
حجاج ابوحدود
لغتنامه دهخدا
حجاج ابوحدود.[ ح َج ْ جا اَ ؟ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن عمرو شود.
-
حجاج احمسی
لغتنامه دهخدا
حجاج احمسی . [ ح َج ْ جا ج ِ اَ م َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن ذی عنق شود.
-
حجاج اسلمی
لغتنامه دهخدا
حجاج اسلمی . [ ح َج ْ جا ج ِ اَ ل َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن حجاج اسلمی و نیز رجوع به حجاج بن عمرواسلمی شود.
-
حجاج اسود
لغتنامه دهخدا
حجاج اسود. [ ج َج ْ جا ج ِ اَ وَ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن اسود شود.
-
حجاج باهلی
لغتنامه دهخدا
حجاج باهلی . [ ح َج ْ جا ج ِ هَِ ] (اِخ ) ابن مسعود روایتی دارد که از آن بر می آید حجاج باهلی صحابی است . احمد از طریق شعبه آرد: از حجاج بن حجاج باهلی شنیدم از پدرش روایت میکرد که وقتی با پیغمبر بحج رفته است . از ابن مسعود روایت کرده است . ابن سکن گف...
-
حجاج بهزی
لغتنامه دهخدا
حجاج بهزی . [ ح َج ْجا ج ِ ب َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن علاطبن خالد شود.
-
حجاج ثمالی
لغتنامه دهخدا
حجاج ثمالی . [ ح َج ْجا ج ِ ث َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن عامر ثمالی شود.
-
حجاج جشمی
لغتنامه دهخدا
حجاج جشمی . [ ح َج ْ جا ج ِ ج َ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن عبید شود.
-
حجاج حمصی
لغتنامه دهخدا
حجاج حمصی . [ ح َج ْجا ج ِ ح ِ ] (اِخ ) رجوع به حجاج بن عامر ثمالی شود.
-
حجاج حمیری
لغتنامه دهخدا
حجاج حمیری . [ ح َج ْ جا ج ِح ِ ی َ ] (اِخ ) ابن باب . مردی شجاع از یاران عبداﷲ زبیر و از اهل بصره بود و چون نافعبن الازرق خروج کرد،وی در لشکر مسلم بن عبیس ، صاحب الترجمه شد، و در چندواقعه شهرت یافت ، و در وقعه ٔ دولاب بسال 65 هَ . ق . / 685 م . نزدی...