کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حتمی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حتمی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اضمن
-
واژههای مشابه
-
حتمی شدن
واژگان مترادف و متضاد
مسلم شدن، قطعی شدن، تردیدناپذیر شدن، مسجل شدن
-
حتمی الوقوع
لغتنامه دهخدا
حتمی الوقوع . [ ح َ ی یُل ْ وُ ] (ع ص مرکب ) آنچه بناگزیر خواهد شد.
-
امر حتمي
دیکشنری عربی به فارسی
نا چار , نا گزير , اجتناب نا پذير , چاره نا پذير , غير قابل امتناع , حتما , حتمي الوقوع , بديهي
-
حتمی الوقوع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: حتمیّالوقوع] hatmiy[y]olvoqu' آنچه حتماً به وقوع خواهد رسید.
-
حتمی الوقوع
دیکشنری فارسی به عربی
امر حتمي
-
حتمی وابسته
دیکشنری فارسی به عربی
حادثة
-
almost certainly convergence, almost surely convergence
همگرایی تقریباً حتمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در مباحث تصادفی در آمار، همگرایی بهجز در مجموعهای با احتمال صفر
-
جستوجو در متن
-
مسجل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. قطعی کردن، محرز کردن، حتمی کردن ۲. تسجیل کردن
-
ensures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تضمین می کند، مطمئن ساختن، تضمین کردن، حتمی کردن، متقاعد کردن، مراقبت کردن در
-
اضمن
دیکشنری عربی به فارسی
مطملن ساختن , متقاعد کردن , حتمي کردن , مراقبت کردن در , تضمين کردن , تاوان دادن , لطمه زدن به , اذيت کردن , صدمه زدن به , غرامت دادن
-
مطلق
دیکشنری عربی به فارسی
قاطع , حتمي , جزمي , قياسي , قطعي , مطلق , بي قيد , بي شرط , صرف , محض , خالص , راست , تند , بطورعمود , يک راست , پاک , بکلي , مستقيما , ظريف , پارچه ظريف , حريري , برگشتن , انحراف حاصل کردن , کنار رفتن , کنار زدن , بحداکثر , باعلي درجه , کاملا , جمع...
-
یقین
لغتنامه دهخدا
یقین . [ ی َ ] (ع اِمص ، اِ) هرچیز ثابت و واضح و دانسته شده و اطمینان قلب به اینکه چیزی که تعلق کرده است موافق واقع می باشد. (از ناظم الاطباء). بی گمان . (ترجمان القرآن ص 180) (دهار) (مهذب الاسماء). علمی که همراه شک نباشد. (از تعریفات جرجانی ). || عل...