کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبیشة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حبیشة
لغتنامه دهخدا
حبیشة. [ ح َ ب َش َ ] (اِخ ) کنانیة. رجوع به حبیشة، دخت حبیش شود.
-
حبیشة
لغتنامه دهخدا
حبیشة. [ ح َ ش َ ] (اِخ ) دخت حبیش عامریة. شاعری از شاعران عرب است . یکی از بنی عامربن عبد مناةبن کنانة به نام عبداﷲبن علقمه دلباخته ٔ او بود و داستان وی چنین است : روزی عبداﷲ که جوان نورس بود برای رسانیدن مادر که به دیدار همسایه ٔ خویش ، مادر حبیشه ...
-
حبیشة
لغتنامه دهخدا
حبیشة. [ ح َ ش َ ] (اِخ ) عامریه . رجوع به حبیشة دخت حبیش عامریة شود.
-
جستوجو در متن
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) الاخیلیة بنت عبداﷲبن الرحال بن شداد الاخیلیة یا رحّالة. از شاعرات مولدات عرب صدر اسلام است و او را دیوانی است مشروح . توبةبن الحمیر دلباخته ٔ او بود و درباره ٔ وی شعر میگفت و او را از پدرش خواستگاری کرد.پدر امتناع ورزید و دخت...