کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبیش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ] (اِخ ) ابن اشعر. رجوع به حبیش بن خالدبن سعد شود.
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ] (اِخ ) ابن حباشةبن اوس بن بلال اسدی پدر ذر میباشد. ابوالقاسم بن ابی عبداﷲبن مندة در کتاب «من روی حدیث لیلةالقدر» حدیثی از وی آورده . و آن حدیث چنین است : «من طریق ذربن حبیش قال حدثنی اُبی ّ...» و او اُبی بن کعب صحابی است لیکن ابوالقاسم مذک...
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ] (اِخ ) ابن حذافة سهمی . حمیدی گوید: معمر او را یک بار حبیش با مهمله و موحدة آورده و یک بار با معجمة و نون . قلت عسقلانی و فی الصحیحین کذلک و هو الصواب . (الاصابه ج 2 ص 75 و 76).
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ] (اِخ ) ابن خالدبن سعدبن منقذبن ربیعةبن اصرم بن خُبَیس بن حرام بن حبیشةبن کعب بن عمرو خزاعی . مکنی به ابوصخر. و او را حبیش بن اشعر، و حبیش اشعری نیز گویند. او برادر ام معبد است . موسی بن عقبه و جز او گویند: روز فتح مکه کشته شد. بخاری روایت ...
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ] (اِخ ) ابن موسی الضبی . وی کتاب اغانی را برای متوکل تألیف کرده و در آن چیزها بیاورده که اسحاق و عمروبن بانه آنها را ذکر نکرده اند و از نامهای زنان و مردان آوازخوان در جاهلیت و اسلام بنوشته بر ظریف و غریب ذکر کرده .او راست : کتاب اغانی بر ...
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ] (اِخ ) ابن یعلی بن امیة. و هیثم بن علی در مثالب و ابن کلبی در باب شرف او را یاد کرده گوید: ابن یعلی بن امیة حلیف بنی نوفل بود و او از بنی تمیم است . و درباره ٔ داستان ام عمرو بنت سفیان بن عبدالاسد مخزومی شعری سروده است :باتت تجرعنا بهم فی ...
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح َ ] (اِخ ) ابن حارث بن اسدبن عمروبن ربیعةبن حضرمی اصغر، برادر حبش بن حارث است .
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) أعسم بن الحسن دمشقی نصرانی طبیب . او خواهرزاده وتلمیذ حنین بن اسحاق یکی از نقله و مترجمین کتب سریانی به عربی در دوره ٔ خلافت مأمون عباسی است . حنین اورا به خوبی ترجمه وصف میکرد و از منقولات وی خوشنودی مینمود و او از جمله ٔ...
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم تفلیسی . رجوع به حبیش تفلیسی شود.
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن دلجة. محدث است .
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن دینار. تابعی است . از زیدبن اسلم روایت کند. ازدی گوید: متروک است . ابن حبان گوید: وی از زید عجایبی نقل کرده . (لسان المیزان ج 2 ص 175).
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن سعید. محدث است .
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . محدث است .
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن شریح . مکنی به ابوحفصة حبشی . رجوع به حبیش حبشی شود.
-
حبیش
لغتنامه دهخدا
حبیش . [ ح ُ ب َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ. محدث است .