کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حبه زن
لغتنامه دهخدا
حبه زن . [ ح َب ْ ب َ زَ] در این بیت سوزنی این صورت آمده است : زین سور بآئین تو بردند بخروارزرّ و درم آن قوم که نرزند به دو تیزاز مطرب بدزخمه و شب بازی بدسازسنگ و سرح (؟) وحبه زن و مسخره و حیز.و شاید این صورت مصحف کلمه ٔ چپه زن یعنی چپک زن ، و یا قحب...
-
حبة حلوة
لغتنامه دهخدا
حبة حلوة. [ ح َب ْ ب َ ت ُ ح ُل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) داود ضریر انطاکی گوید: حبة حلوة. الانیسون . رجوع به حبةالحلوة شود.
-
domain fusion
الحاق حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] تلفیق دو یا چند توالی ساختگی یا طبیعی نامرتبط در یک مولکول دِنای منفرد که حبههای پروتئین خاصی را رمزگذاری میکنند
-
domain mapping
نقشهنگاری حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] شناسایی حبههای خاص یک پروتئین که خصوصیات ساختاری و عملکردی دارند
-
آش هفت حبه
فرهنگ واژههای سره
دانگو
-
domain fusion analysis
تحلیل الحاق حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] جستوجو و آشکارسازی پروتئینهای بههموابسته ازلحاظ عملکردی با تجزیهوتحلیل توالیها برای یافتن الگوهای حبهها
-
conserved domain, CD
حبۀ حفظشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] حبهای در پروتئین که برای عملکردی خاص ضرورت دارد و به همین دلیل در طی تکامل حفظ شده است
-
pellet cooler
حبهخنککن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] دستگاهی که در آن به کمک دمیدن گاز بر روی نوار نقاله عمل خنک کردن یا خشک کردن حبههای جامد انجام میشود
-
domain protein
پروتئین حبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] هر پروتئینی که از یک یا چند حبۀ متمایز تشکیل شده است
-
domain antibody, dAb
پادتن حبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] تکهای از پادتن به طول حدوداً 110 آمینواسیدی که دستکاری شده تا بتواند فقط شامل اولین حلقۀ پپتیدی حبۀ زنجیرۀ سنگین (ناحیۀ VH) و نیز زنجیرۀ سبک (ناحیۀ VL) باشد، اما همچنان به پادگن همخوان متصل بماند
-
domain number variation
تغییر تعداد حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] کاهش یا افزایش تعداد حبهها در یک پروتئین با وانهش یا دوتاشدگی یا درنهش بیانههای کُدگزار حبه در یک ژن ساختگی یا جدید که در بُرخوردگی بیانه در آزمایشگاه تولید شده است
-
domain-encoding exon
بیانۀ رمزگذار حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] هر بیانهای از یک ژن هوهستهای که حبۀ خاصی از پروتئین همخوان را رمزگذاری میکند
-
حسن حبه جی
لغتنامه دهخدا
حسن حبه جی . [ ح َ س َن ِ ح َب ْ ب َ ] (اِخ ) رجوع به حسن بن حسین عربی شود.
-
حبة آتش (اخگر)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: habâtaš طاری: ---------- طامه ای: kolmeɂataš طرقی: habataš کشه ای: ----------- نطنزی: habâtiš
-
حَبه ،حپه،حب،حپک،حپ
لهجه و گویش تهرانی
دان، دانه(قند)، ( پزشکی) قرص،دانه انگور.