کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبل المساکین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حبل المتین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] hablolmatin ۱. رسن محکم؛ رشتۀ محکم.۲. شریعت اسلام.۳. قرآن.
-
حبل الورید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] hablolvarid رگ گردن؛ شاهرگ؛ رگ گلو.
-
حسن حبل المتین
لغتنامه دهخدا
حسن حبل المتین . [ ح َ س َ ن ِ ح َ لُل ْ م َ ] (اِخ )(سید...) برادر کوچک مؤیدالاسلام سیدجلال الدین صاحب روزنامه ٔ «حبل المتین » منتشر در کلکته میباشد. او و برادر بزرگترش سیدمحمدعلی آقابزرگ پسران سیدمحمدرضا مجتهد کاشانی از علمای روحانی آغاز قرن چهارد...
-
جستوجو در متن
-
جلبوب
لغتنامه دهخدا
جلبوب . [ ج َ ] (اِ) گیاهی باشد که بر درخت پیچد و بعربی عشقه خوانند و حبل المساکین هم گویند. (برهان ).
-
لیندرسطس
لغتنامه دهخدا
لیندرسطس . [ ] (معرب ، اِ) لبلاب کبیر است ، مسمی به حبل المساکین . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به لبلاب و لینورسطس شود.
-
لینورسطس
لغتنامه دهخدا
لینورسطس . [ ] (معرب ،ا) به یونانی لبلاب کبیر، مسمی به حبل المساکین است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به لبلاب و لیندرسطس شود.
-
نوح
لغتنامه دهخدا
نوح . (اِ) لبلاب . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (برهان قاطع). عشقه . گیاهی که بر درخت پیچد. (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء). حبل المساکین . (برهان قاطع).
-
هرشه
لغتنامه دهخدا
هرشه . [ هََ ش َ / ش ِ ] (اِ) عشقه را گویند و آن گیاهی است که بر درخت پیچد و آن را به عربی حبل المساکین گویند. (برهان ). لبلاب را گویند. (جهانگیری ).
-
قیسوس
لغتنامه دهخدا
قیسوس . (معرب ، اِ) بر وزن پی سوز، نوعی از لبلاب است که آن را به عربی حبل المساکین و عشقه گویند. صمغ آن شپش بکشد و بخور کردن آن منع آبستنی کند. (برهان ) (آنندراج ).
-
دراز بالیدن
لغتنامه دهخدا
دراز بالیدن . [ دِ دَ ] (مص مرکب ) بسیار طولانی شدن شاخ درخت و گیاه : بسبب آنکه نبات او [ لبلاب ] دراز ببالد او را حبل المساکین نیز گویند. (ترجمه ٔ صیدنه ٔ ابوریحان ذیل لبلاب ).
-
الاطینی
لغتنامه دهخدا
الاطینی . [ اَ ] (اِ) بلغت رومی گیاهی است که بر درختها پیچد و آن را لبلاب و عشقه خوانند و حبل المساکین همانست . (برهان ). بیونانی اِلتین . (حاشیه ٔ برهان چ معین از اشتینگاس ). لبلاب . (مفردات ابن بیطار).
-
لبلاب کبیر
لغتنامه دهخدا
لبلاب کبیر. [ ل َ لا ب ِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسوس . حبل المساکین . لبلاب بزرگ . رجوع به لبلاب شود: عصاره لبلاب بزرگ اندر بینی چکانند دماغ را پاک کند و مادتها که بگوش فرود می آید بازدارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
-
قسوس
لغتنامه دهخدا
قسوس . [ ق ُ ] (معرب ، اِ) لبلاب و عشقه را گویند و به فارسی عشق پیچان خوانند، و حبل المساکین همان است . (برهان ). لبلاب کبیر است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). معروف به حبل المساکین است . گیاهی است مانند لبلاب و سخت تر از آن ، و دارای انواع و اقسامی است . ق...
-
غساک
لغتنامه دهخدا
غساک . [ غ َ ] (اِ) عشقه را گویند و آن گیاهی است که بر درختها پیچیده و خشک سازد. (برهان قاطع). عشقه که بر درخت پیچد. (فرهنگ رشیدی ). عشقه معرب غساک است ، واﷲ اعلم . (از آنندراج ) (انجمن آرا). پیچک . پیچه . داردوست کتوس (در بعضی از نقاط شمالی ایران )....
-
لبلاب
لغتنامه دهخدا
لبلاب . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) عشقه . بقلة الباردة. گیاه پیچک . (منتهی الارب ). حلباب . قسوس . عصبه . پیچه . (دهار). حبل المساکین . مهربانک . (زمخشری ). داردوست . گیاهی است که بر درختان می پیچد و آن را عشق پیچان گویند. عشقه و آن گیاهی باشد که بر درخت پیچ...