کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حبتة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حبتة
لغتنامه دهخدا
حبتة. [ ح َ ت َ ] (اِخ ) بنت حبات انصاری است .
-
حبتة
لغتنامه دهخدا
حبتة. [ ح َ ت َ ] (اِخ ) بنت مالک . صحابیه است . و قاضی ابویوسف شاگرد ابوحنیفه ٔ نعمان از اولاد او است .
-
واژههای همآوا
-
هبتة
لغتنامه دهخدا
هبتة. [ هََ ت َ ] (ع اِمص ) سستی و ضعف : فی عقله هبتة؛ یعنی ضعف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || حمق و نادانی : و فیه هبتة؛ یعنی نادان است . (معجم متن اللغة). غفلت و بی خبری . (معجم متن اللغة). || (اِ) یک بار. یک دفعه . (اقرب الموار...
-
هبطة
لغتنامه دهخدا
هبطة. [ هََ طَ ] (ع اِ) زمین هموار پست . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (معجم متن اللغة) (تاج العروس ). هم فی هبطة من الارض ؛ یعنی زمین پست هموار. زهدة. (از اقرب الموارد). || یک بار. مرة. (اقرب الموارد).
-
حَبِطَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
باطل شد (حبط به معني باطل شدن وبي تأثير شدن عمل است به قولي اصلش از حَبَط به معني پرخوري حيوان است به نحوي که موجب آزارياهلاکش شود)
-
جستوجو در متن
-
ذوفجر
لغتنامه دهخدا
ذوفجر. [ ف َ ج َ ] (اِخ ) موضعی است . بشیربن النکث گوید:حیث ترا ای مأسل و ذوفجریقمحن من حبته ما قد نثر.(از تاج العروس ).
-
حبتی
لغتنامه دهخدا
حبتی . [ ح َ تی ی ] (ص نسبی ) سمعانی گوید: هذه النسبة الی حبتة، و هی بنت مالک بن عمروبن عوف .
-
ابویوسف
لغتنامه دهخدا
ابویوسف . [ اَ بو س ُ ] (اِخ ) یعقوب بن ابراهیم بن حبیب بن اسعد کوفی انصاری . مولد او بکوفه به سال 113 هَ . ق . او در کودکی از پدر یتیم ماند و مادر بعلت تنگدستی ویرا بشاگردی گازری داد. ابویوسف گوید: هر روز از راه دکّه بمدرس ابوحنیفه میشدم و از سخنان ...