کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حباجعل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حباجعل
لغتنامه دهخدا
حباجعل . [ ح َ ج ُ ع َ ] (ع اِ) بازی ایست کودکان عرب را، و آن چنان است که کودک سر خویش برزمین نهد آنگاه بر پشت برگردد. کله معلق . در عراق این بازی را «ابوجعل » (تشبیه به جانور معروف ) گویند.
-
جستوجو در متن
-
کله معلق
لغتنامه دهخدا
کله معلق . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ م ُ ع َل ْ ل َ ] (اِ مرکب ) در تداول عامه ، معلق با سر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کله معلق زدن شود. || حَباجُعَل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به حباجعل شود.